هر جمعه به جاده آبی نگاه میکنم و در انتظار قاصدکی مینشی

هر جمعه به جاده آبی نگاه می‌کنم و در انتظار قاصدکی می‌نشینم که قرار است خبر گام‌های تو را برای من بیاورد، گام‌های استوار و دست‌های سبزت را.
اگر بیایی، چشم‌هایم را سنگفرش راهت خواهم کرد.
تو می‌آیی و در هر قدم، شاخه‌ای از عاطفه خواهی کاشت و قاصدکی را آزاد خواهی کرد.
تو می‌آیی و روی هر درخت پر شکوه، لانه‌ای از امید برای کبوتران غریب، خواهی ساخت.
صدای تو، بغض فضا را می‌شکافد. فضای مه آلودی که قلب چکاوک‌ها را از هر شاخه درختش آویزان کرده‌اند. تو با دست‌هایت بر قلب‌های شقایق‌ها، رنگ سبز امید خواهی زد و با رنگ پر معنای دریا خواهی نوشت: «به نام خدای امیدها»!
تو می‌آیی در حالی که دست‌هایت پر از گل‌های نرگس است.
تو دل سرد یکایک ما را با نواهای گرمت آفتابی می‌کنی و کعبه عشق را در آن‌ها بنا خواهی کرد. دست نوازش بر سر میخک‌هایی خواهی کشید که باد، کمرشان را خم کرده است.
تو حتی بر قلب کاکتوس‌ها هم رنگ مهربانی خواهی زد.
تو می‌آیی و با آمدنت خون طراوت و زندگی در رگ‌های صبح جریان پیدا خواهد کرد...
تو می‌آیی، ای پسر فاطمه، یوسف زهرا، یا مهدی! به امید آن روز!

#اعیاد_شعبانیه_96
#نیمه_شعبان
#میلاد_امام_زمان_عج_96
#کهنمو
#kahnamu
دیدگاه ها (۱)

مینویسم تا یادم نرود:تمام اقتدار میهنم را از پرواز شما دارم....

یابن الحسن ندن دی چوخ انسان یالان دیور- کربلایی حمید فرامرز ...

#شعر_مهدویسلام سلام بچه هاسلام سلام غنچه هاروی زمین زیبایه گ...

#توقیع_مهدوی ابوالعباس بن نوح می گوید: به خط محمد بن نفیس ک...

ای تویی که نشسته ایی بر خیال شورانگیز اعجاز نگاه توخورشید را...

★هر بار از نو عاشق تو خواهم شد...★

لطفا به بندِ اولِ سبابه ات بگو کمی حوصله اش بیشتر شود تا حضو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط