گاهی بنشینید یک جای دنج

گاهی بنشینید یک جای دنج
یک چایی قند پهلو کنار
یک دنیا آرامش محض بنوشید.
بگذارید دلتان دانه دانه پشت پنجره خیالتان گل کند.
تا می توانید گلدان مهر بکارید.
بی خیال هر چه بود و هر چه گذشت .
شاخ و شانه نکشید برای زندگی،
او راه خودش را می رود .
او تلخ و شیرین های زیادی دارد.
نگذارید فنجان مهرتان از دهان بیافتد
تا گرم است سر بکشید
دست روی دست نگذارید.
یک لحظه غافل شوید،
زندگی را لابه لای گلایه ها گم می کنید.
زندگی یک جایی است میان ناکجاآباد افکارت،
شمعدانی کم دارد.
مریم و یاس و اطلسی می خواهد.
دنیای هر آدمی یک بوم نقاشی است
خام و بی رنگ،
این هنر توست که زیبایش کنی.
دیدگاه ها (۱۲)

حالی خیال وَصلتخوش می‌دَهد فَریبم!حافظ

زندگی راازطبیعت بیاموزیمچون ابر با کرامتچون بید متواضعچون سر...

جان ِ دیگر می دهد،جان ِ دلم،خندیدنت...جان ِ من،جانی ببخشا،بر...

‏نمیخوام دوستت باشم.. ‏میخوام اونی باشم که بالای استخونِ ترق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط