سناریو ( وقتی خواهرشیم و انقدر میزننمون تا خون بالا بیاری
سناریو ( وقتی خواهرشیم و انقدر میزننمون تا خون بالا بیاریم و غش کنیم ) پارت ۳
#بی_تی_اس #سناریو
تهیونگ : بعد از فشار های کمپانی اومد خونه و یونتان مریض بود چون دارو هاش رو اشتباه داده بودی با کمربند کل بدنتو سیاه و کبود کرده بود و الان تو دو هفته بود بیمارستان بودی تهیونگ از اینکه ببینند خجالت میکشید و هر روز پشت در اتاقت مینشست و گریه میکرد تا اینکه یه روز عذاب وجدان کار دست خودش داد و خودکشی کرد ولی به موقع رسیده بودن و نجاتش داده بودن و الان زندگیتون خیلی خوب و عالی بود
( تا اینجا اومدی لایک رو بزن )
جونگکوک : یه روز اومده بود خونه و عصبانی بود باهم دعوا کردین و تو بهش گفتی تو یه اشغالی بیش نیستی که دورش پر از هرزست همین جمله کافی بود تا کنترل خودش رو از دست بده و یه سیلی به صورتت بزنه ولی اون یه سیلی معمولی نبود کوکی توی دستش پر از انگشتر بود و صورتت رو زخم کرده بود
_......ات......م....من.....دست خودم نبود منو ببخش ( بغض )
+ اییی صورتم اییی درد میکنه
جونگکوک شروع کرد به صورت خودش سیلی زدن و گریه کردن
+ نکن جونگکوک
_ .....من احمقم .......من یه اشغالم ...... تو راست میگی ( نقطه یعنی سیلی و گریه )
+ کوکی نکن اینطوری من بخشیدمت داداشی
( هرکدام رو خواستین بگین تکپارتی یا چند پارتی کنم درخواستی دارید توی کامنتا بگید )
#بی_تی_اس #سناریو
تهیونگ : بعد از فشار های کمپانی اومد خونه و یونتان مریض بود چون دارو هاش رو اشتباه داده بودی با کمربند کل بدنتو سیاه و کبود کرده بود و الان تو دو هفته بود بیمارستان بودی تهیونگ از اینکه ببینند خجالت میکشید و هر روز پشت در اتاقت مینشست و گریه میکرد تا اینکه یه روز عذاب وجدان کار دست خودش داد و خودکشی کرد ولی به موقع رسیده بودن و نجاتش داده بودن و الان زندگیتون خیلی خوب و عالی بود
( تا اینجا اومدی لایک رو بزن )
جونگکوک : یه روز اومده بود خونه و عصبانی بود باهم دعوا کردین و تو بهش گفتی تو یه اشغالی بیش نیستی که دورش پر از هرزست همین جمله کافی بود تا کنترل خودش رو از دست بده و یه سیلی به صورتت بزنه ولی اون یه سیلی معمولی نبود کوکی توی دستش پر از انگشتر بود و صورتت رو زخم کرده بود
_......ات......م....من.....دست خودم نبود منو ببخش ( بغض )
+ اییی صورتم اییی درد میکنه
جونگکوک شروع کرد به صورت خودش سیلی زدن و گریه کردن
+ نکن جونگکوک
_ .....من احمقم .......من یه اشغالم ...... تو راست میگی ( نقطه یعنی سیلی و گریه )
+ کوکی نکن اینطوری من بخشیدمت داداشی
( هرکدام رو خواستین بگین تکپارتی یا چند پارتی کنم درخواستی دارید توی کامنتا بگید )
۱۴.۲k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.