من ن در آغوشت گرفت ام

مَن نہ دَر آغوشت گرفتہ ام
نہ تو را بوسیده ام
نہ حتـّے موهایَت‌را نَوازش ڪرده‌ام
امّا بِبین
چہ عاشقانہ بَرایت مـےنویسم
دیدگاه ها (۵)

برگ پاییزی ام و خسته دل از باد خزان، باغبان نیز نیامد پی دلد...

مرا سخت دوست بدارپُر بوسه بغل دار بگذار عشق به پای هم بندمان...

نوشتم گوشه ی دفتر برای چشمهای تو به دنیایی نمی بخشم صفای...

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادمناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم…ز...

شب آرام از راہ مےرسد و من بےقرارِ توامدر دل تاریڪےتنها نورے ...

موسیقی

یک شب هم باید با هم بیدار بمانیم تا خود صبح . هی چشمهای تو پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط