طاقت ندارم از نگاهت دور باشم

طاقت ندارم از نگاهت دور باشم
یا پیش هم باشیم و من مجبور باشم . .
.
با من بمان هر لحظه می افتم به پایت
هر چند در ظاهر مردی مغرور باشم
.
وقتی دلت صیاد این دریاست ای کاش
من ماهی ِافتاده ای در تور باشم
.
بگذار با رویای وصلت خو بگیرم
حتی اگر یک وصله ی ناجور باشم
.
آغوش وا کن! حرف هایم گفتنی نیست
تا کی فقط در شاعری مشهور باشم؟!
.
پیراهنم ارزانی چشمان مست ات
لطفی ندارد عشق اگر محصور باشم!
.
روزی اگر سهم کسی بودی دعا کن
من کور باشم،کور باشم،کور باشم . . .



#فی خالِدون . .
دیدگاه ها (۱۴)

پیراهن تو بر تن این شعر گشاد استدر وصف تنت شاعر ناکام زیاد ا...

#1428

همه چیز بر می گردد به خودت؛یا آنقدر چشمهایت را روی واقعیت بس...

مردها هم گاهی پروانه میشوند . . .تنها میان موهای زنی که دوست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط