امشب ، غزل ! مرا به هوایی دگر بِبَر
امشب ، غزل ! مرا به هوایی دگر بِبَر
تا هر کجا که میبَردت بال و پَر بِبَر
تا ناکجا ببر که هنوزم نبُرده ای
این بارم از زمین و زمان دورتر ببر
اینجا برای گُم شدن از خویش کوچک است
جایی که گُم شوم دگر از هر نظر ببر
آرامشی دوباره ، مرا ، رنج میدهد
مگذار در عذابم و سوی خطر ببر
دارد دهان زخم دلم بسته میشود
بازش به میهمانی آن نیشتر ببر
خود را غزل ! به بال تو دیگر سپرده ام
هرجا که دوست دارى ام امشب ببر
تا هر کجا که میبَردت بال و پَر بِبَر
تا ناکجا ببر که هنوزم نبُرده ای
این بارم از زمین و زمان دورتر ببر
اینجا برای گُم شدن از خویش کوچک است
جایی که گُم شوم دگر از هر نظر ببر
آرامشی دوباره ، مرا ، رنج میدهد
مگذار در عذابم و سوی خطر ببر
دارد دهان زخم دلم بسته میشود
بازش به میهمانی آن نیشتر ببر
خود را غزل ! به بال تو دیگر سپرده ام
هرجا که دوست دارى ام امشب ببر
۳.۳k
۲۴ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.