سناریو بیبی مانستر

موضوع : روز کنسرت
صبحِ روز اجراست. سالن پر از صدا و هیجانه. همه با استرس جلوی آینه‌ان.


---

آهیون: (موهاش رو درست می‌کنه) «بچه‌ها… اگه امروز اشتباه کنم، مانستیز ها منو نابود می‌کنن 😭»

روکا: «آروم باش آهیون، تو هر بار مثل یه ماشین دقیق می‌درخشی!»

آسا: (با خنده) «اگه کسی باید نگران باشه، اون ا.ت ست، چون ممکنه وسط استیج با جاذبه دوباره بجنگه 😏»
ا.ت: «ههه نه امروز نه! قول می‌دم هیچ زمین خوردنی در کار نیست 😤»
پاریتا: «خوبه، چون لباس سفید پوشیدی، اگه بیفتی نصف نور صحنه از تو می‌تابه 😭»
چیکیتا: «من فیلم می‌گیرم، اگه اتفاقی افتاد می‌ذارم عنوانش “ا.ت در برابر فیزیک جهان” 😂»
رورا: «نههههه بچه‌ها امروز روزِ موفقیتمونه، مثبت باشین 😌»
رامی: «رورا در مود مادرانه‌ست 😭»
رورا: «و شما هم بچه‌های شیطون من!»
ا.ت: «پس من بچه‌ی موردعلاقه‌تم؟ 😏»
رورا: «تو بچه‌ی دردسرسازی 😤 ولی آره!»


---

صدای کارگردان از بیرون میاد:

> «BABYMONSTER! آماده بشین، ده دقیقه تا اجرا!»



همه سریع بلند می‌شن، نفس عمیق، و دست‌هاشونو وسط می‌ذارن.

آهیون: «بیبی مانستر، فایتینگ!»
همه: «فــــایتینگ!! 💪🔥»


---


لایک هاش به ۱۰ برسه سناریو بعدی رو میذارم
دیدگاه ها (۰)

🔴مهم🔴

چند پارتی عضو هشتم قسمت دوم : اون شب بعد از خنده ها

چند پارتی عضو هشتم قسمت اول : شروع غیر منتظره

وقتی حامله ای و برای آیدلی اجرا می‌کنی،اونا میفهمن و عصبانی ...

سناریو سانزو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط