رفتیم دریا
.
رفتیم دریا
"مائده" سرعتش تند تر شد
خودشو رسوند به ساحل
روسری آبیش رو زد به دریا
و بدون اینکه حرفی بزنه
برگشت بسمت من
گفتم "مائده" چیزی شده
گفت بوی دریا ...
یکمی از بوی دریا را جمع کردم تو روسری
واسه روزایی که نیستی
واسه روزایی که دلم بی تابه
واسه ماهیِ سرخِ توی سینم
تا بتونه یه مدت ...
بیشتر زنده بمونه
دریا ولی خوشحال تر بود
خودشو میزد به صخره ها
آخه بوی "مائده" رو میداد
.
| حمید جدیدی |
رفتیم دریا
"مائده" سرعتش تند تر شد
خودشو رسوند به ساحل
روسری آبیش رو زد به دریا
و بدون اینکه حرفی بزنه
برگشت بسمت من
گفتم "مائده" چیزی شده
گفت بوی دریا ...
یکمی از بوی دریا را جمع کردم تو روسری
واسه روزایی که نیستی
واسه روزایی که دلم بی تابه
واسه ماهیِ سرخِ توی سینم
تا بتونه یه مدت ...
بیشتر زنده بمونه
دریا ولی خوشحال تر بود
خودشو میزد به صخره ها
آخه بوی "مائده" رو میداد
.
| حمید جدیدی |
- ۶۴۱
- ۰۴ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط