پدرش بهش میگفتهزارتا چسب زخم بفروش تا برات کفش بخرم بچه

پدرش بهش میگفت:هزارتا چسب زخم بفروش تا برات کفش بخرم بچه نشست وبا خودش فکر کرد یعنی باید ارزو کنم هزار نفر یه جاشون زخمی بشه تا من کفش بخرم. ولش کن همین خوبه
دیدگاه ها (۲)

⇄پسـر ـباس☞ ✘بـوی ادکـلـنش تا ســرِ خـیـابــون بــره✘ ...

کتایون ریاحی در شب عید فطر مهمان خندوانه است و در این برنامه...

میگن به یکی که گفتی نوکرتماز “نون” نفس تا “میم” مرگ باهاش با...

درد یعنـــــــےبمـــــونــــــــےبرای کســــــــے که رفـــــ...

سناریو وقتی اعضا پرسینگ دارن و وقتی ات میخواد ببوستشون لبش ز...

سلاممممممببینید چقدر خوبم بین کلاسام براتون داستان مینویسم😂👌...

Part:150الکس : خب منو مامانم دعوامون شد حالش بد شد بردمش بیم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط