نیمه های شب است

نیمه های شب است
با صدای ضعیفی از آهنگی دلنشین بیدار میشوم
صدا را دنبال میکنم
در آشپزخانه رو به روی پنجره نشسته و دستش را دور لیوانِ چای حلقه زده و در حال تماشای شهر است
لای پنجره را کمی باز گذاشته و خودش را در صندلی جمع کرده
ملافه را دورش میپیچم
چای را روی میز کنار غزلیّات سعدی میگذارد و بدون اینکه نگاهم کند دستانم را میگیرد میان دستانش و
میگوید بوی عید است...هوای نوبرانه...استشمام نمیکنی؟
شانه هایش را لمس میکنم و میگویم اگر هوای بوسیدنت بگذارد ، اگر بوی موهایت رهایم کند بدم نمی آید...
سرش را بالا می آورد و سوالی نگاهم میکند
ادامه میدهم راستش من در جغرافیای تو زندگی میکنم جانا...چشمانت تلفیق فصل هاست ،آمیزه ای از باران و آفتاب و شکوفه
و همین حالا که اینگونه از ذوقِ بهار آسمان را نشانه رفته ای و سعدی میخوانی و بنان گوش میکنی حسرت میخورم که چرا نقاش نیستم تا چشم نوازترین لحظه ی تاریخ در چند سال اخیر را به تصویر بکشم...
بلند میشود و در آغوشم میگیرد و  میگوید جواب تو را سعدی می داند و شعری زیر لب زمزمه میکند
دستِ چو منی قیامه باشد
با قامتِ چون تویی در آغوش...

| علی سلطانی |





•••
#عاشقانه_خاص#بیو#سریال#موزیک#تکس#کلیپ#ادیت#زیبا#سردار #دلها#سینمایی#گل#پروفایل#رستوران#غذا#محلی#لایک#شات#فالو#زیبایی#طبیعت#کیک#استان#آبشار#مشاوره#کنکور#معرفی_کتاب#سال_نوروز#مذهبی#محرم#گربه
#گل_پیچک
دیدگاه ها (۱۳)

قدیما هر وقت تو محل واسه بازی یار انتخاب می کردیم ، همیشه یا...

🏴 میزنه قلبم، داره میاد دوباره باز بوی محرم...◾️ السَّلاَمُ ...

از همه‌چیز غم‌انگیزتر این بود که زندگی ادامه داشت.اگر معشوقی...

چقدر دوسش داشتم. .چقدر قشنگ بود دوست داشتنش!چقدر قشنگ بود دن...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖¹⁰

صحنه پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط