رفته بودش همسرم با پول من 💵
رفته بودش همسرم با پول من 💵
سالن زیبائیِ خیلی خفن 🙄
بود رنگ موی او سبز و بنفش😕
ارتفاع کله اش همچون درفش😮
ابروانش رنگِ نارنجیِ مات😳
گودی چشمان او شکل دونات😏
پشت پلکش تا حدودی صورتی☹️
خط چشمانش عجیب و خط خطی🙁
ناخن دستش چو خون آشام بود😳
صبح رفت و وقتی آمد شام بود😣
ابتدا با دیدنش رنگم پرید😟
روی من شد مثل موهایم سفید😨
گفت: من هستم زنت از من نترس☺️
مثل آن کودک که میترسد ز درس🙂
گفتمش: حالا شما باز آمدی☺️
با هزاران عشوه و ناز آمدی😌
شام را آماده کن تا این شکم🙂
اندکی راحت شود از رنج و غم😀
گفت: پررو گشته ای عالیجناب😐
از محل پاشو بخر نان و کباب😑
گفتم: عابربانک من دست شماست😕
پس بده آنرا که گیرم نان و ماست🙂
گفت: عابربانک تو خالی شده🙄
صرف این آرایش عالی شده😒
گفتمش: کل حقوق بنده را😑
قسط وام هفته آینده را!😕
بهر آرایش به سالن داده ای؟🤔
واقعا ای زن که خیلی ساده ای!😠
ناگهان با کفشِ خود زد بر سرم🤕
گشنگی و تشنگی شد برطرف☹️
سالن زیبائیِ خیلی خفن 🙄
بود رنگ موی او سبز و بنفش😕
ارتفاع کله اش همچون درفش😮
ابروانش رنگِ نارنجیِ مات😳
گودی چشمان او شکل دونات😏
پشت پلکش تا حدودی صورتی☹️
خط چشمانش عجیب و خط خطی🙁
ناخن دستش چو خون آشام بود😳
صبح رفت و وقتی آمد شام بود😣
ابتدا با دیدنش رنگم پرید😟
روی من شد مثل موهایم سفید😨
گفت: من هستم زنت از من نترس☺️
مثل آن کودک که میترسد ز درس🙂
گفتمش: حالا شما باز آمدی☺️
با هزاران عشوه و ناز آمدی😌
شام را آماده کن تا این شکم🙂
اندکی راحت شود از رنج و غم😀
گفت: پررو گشته ای عالیجناب😐
از محل پاشو بخر نان و کباب😑
گفتم: عابربانک من دست شماست😕
پس بده آنرا که گیرم نان و ماست🙂
گفت: عابربانک تو خالی شده🙄
صرف این آرایش عالی شده😒
گفتمش: کل حقوق بنده را😑
قسط وام هفته آینده را!😕
بهر آرایش به سالن داده ای؟🤔
واقعا ای زن که خیلی ساده ای!😠
ناگهان با کفشِ خود زد بر سرم🤕
گشنگی و تشنگی شد برطرف☹️
۴۴۴
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.