بهرام
بهرام:
خدایا…
غلط کردم.
خیلی باهات بد حرف زدم،
خیلی عصبانیت و خشمم رو بهت نشون دادم…
اما باور کن، این خشم از ته دل نبود،
از دردهایی بود که روی هم جمع شده،
از زخمهایی که سالهاست ترمیم نشدهاند،
از تنهاموندنها، از نادیده گرفته شدنها،
و از سنگینی زندگی که گاهی نفسهامون رو میگیره.
الان میخوام ازت طلب بخشش کنم،
نه برای اینکه چیزی رو برگردونی،
نه برای معجزه،
فقط برای اینکه دوباره آرامشم با تو برگرده،
و دل و روحم سبک بشه.
خدایا…
میدونم صبرت خیلی بیشتر از من بود،
میدونم تحمل کردی وقتی میدیدی انسانها گناه میکنن،
وقتی نادانها بیرحمانه بر دیگری فشار میآوردند،
و وقتی که ما، حتی به خاطر درد و ناامیدی، با تو بد حرف زدیم.
ببخش، مولاجان…
کمک کن که دوباره راه صبر و آرامش رو پیدا کنم،
که وقتی خشمم بالا میگیره، بدونم این فقط یک لحظهٔ عبوری است،
و دوباره میتونم با تو حرف بزنم
با دلِ آرام، با روحِ سبک،
نه با فریاد و دل پر از درد.
خدایا…
میخوام یاد بگیرم
که حتی وقتی همه چیز خراب به نظر میرسه،
و وقتی دنیا فشار میآره،
راه صبر و عشق و ایمان رو ادامه بدم،
و دوباره به خودم و به تو برگردم.
خدایا…
غلط کردم.
خیلی باهات بد حرف زدم،
خیلی عصبانیت و خشمم رو بهت نشون دادم…
اما باور کن، این خشم از ته دل نبود،
از دردهایی بود که روی هم جمع شده،
از زخمهایی که سالهاست ترمیم نشدهاند،
از تنهاموندنها، از نادیده گرفته شدنها،
و از سنگینی زندگی که گاهی نفسهامون رو میگیره.
الان میخوام ازت طلب بخشش کنم،
نه برای اینکه چیزی رو برگردونی،
نه برای معجزه،
فقط برای اینکه دوباره آرامشم با تو برگرده،
و دل و روحم سبک بشه.
خدایا…
میدونم صبرت خیلی بیشتر از من بود،
میدونم تحمل کردی وقتی میدیدی انسانها گناه میکنن،
وقتی نادانها بیرحمانه بر دیگری فشار میآوردند،
و وقتی که ما، حتی به خاطر درد و ناامیدی، با تو بد حرف زدیم.
ببخش، مولاجان…
کمک کن که دوباره راه صبر و آرامش رو پیدا کنم،
که وقتی خشمم بالا میگیره، بدونم این فقط یک لحظهٔ عبوری است،
و دوباره میتونم با تو حرف بزنم
با دلِ آرام، با روحِ سبک،
نه با فریاد و دل پر از درد.
خدایا…
میخوام یاد بگیرم
که حتی وقتی همه چیز خراب به نظر میرسه،
و وقتی دنیا فشار میآره،
راه صبر و عشق و ایمان رو ادامه بدم،
و دوباره به خودم و به تو برگردم.
- ۴۷۴
- ۲۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط