تو که از صورت حال دل ما بیخبری

تو که از صورت حال دل ما بی‌خبری

غم دل با تو نگویم که ندانی دردم

#سعدی
دیدگاه ها (۳)

از غیب رسد، بدل سروشی هر دمدلراست بدان سروش گوشی هردمگه نغمه...

در تماشای توافتاد کلاه از سر چرخخبر از خویش نداریچه قدر رعنا...

‏- دائماً یکسان نباشد حال دوران+ گُه نخور

‏+ گفتا به دلربایی ما را چگونه بینی؟- دوری، تو خیلیی دوووری

خبر از غم بدهم یا که نگویم چیزی؟چه بگویم که به گفتن نرود درد...

اونجا که سهراب سپهری میگه:آرزویم این است، آنقدر سیر بخندی که...

توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق ؛این دل توبه‌شکن.. بی تو س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط