پارت 15
پارت 15
کوک: تا وارد خونه شدیم یوتا تاتی تاتی اومد پیشمون*
یونا:بابا..بغض* ( رفتن تو بغل کوک)
ادمین: فکر کنید کوم با کت شلوار سیاه با مدل موی فرفری یه بچه رو بغل کنه*....عععرررر..آببب قنددددد
کوک: لپشو بوسیدم* جونم بابایی؟..دلم برای تو و مامانت تنگ شده بود عشقم..بیا بریم پیش مامانی..مامانی کو؟
یونا: اشاره کردن به ا/ت درحالی که از دست شویی در می اومد *
ا/ت: اومدید؟
کوک: اهوم
ا/ت: یونا هم نیم ساعته بیدارشده و دربهدر دنبال شما میگرده تا بازی بکنه باهاتون..دنبال یک هم بازی میگشت
کوک: پس باید براش یک هم بازی پیدا کنیم 😉
ا/ت: کوسن رو از کاناپه برداشتم و به سمتش پرت کردم*.. بیشعور بی ادب..( روبه نامجون) هیونگگک بهش ادب یاد ندادی
نامجون: هعیی بچه حرف گوش نکنید
ا/ت: میبینم😂..خدا به داد یونا برسه
کوک دلتم بخواد 😌
ا/ت: بله بله میخواد😂
کوک: حالا جدی یک بچه دیگه بیاریم؟
ا/ت: اینجا؟.. بیتربیت؟!
کوک: نع خونه رو...😈
نامجون: هویییی ما اینجاییم..ما سینگل ها اینجاییم
ته: یونا رو هم بزارید اینجا برید هر گوهی میخواید بخورید
کوک: اوووو..یسسسسس
ا/ت: نهههههه..هیونگگک نهه
همه؛😂
کوک: تا وارد خونه شدیم یوتا تاتی تاتی اومد پیشمون*
یونا:بابا..بغض* ( رفتن تو بغل کوک)
ادمین: فکر کنید کوم با کت شلوار سیاه با مدل موی فرفری یه بچه رو بغل کنه*....عععرررر..آببب قنددددد
کوک: لپشو بوسیدم* جونم بابایی؟..دلم برای تو و مامانت تنگ شده بود عشقم..بیا بریم پیش مامانی..مامانی کو؟
یونا: اشاره کردن به ا/ت درحالی که از دست شویی در می اومد *
ا/ت: اومدید؟
کوک: اهوم
ا/ت: یونا هم نیم ساعته بیدارشده و دربهدر دنبال شما میگرده تا بازی بکنه باهاتون..دنبال یک هم بازی میگشت
کوک: پس باید براش یک هم بازی پیدا کنیم 😉
ا/ت: کوسن رو از کاناپه برداشتم و به سمتش پرت کردم*.. بیشعور بی ادب..( روبه نامجون) هیونگگک بهش ادب یاد ندادی
نامجون: هعیی بچه حرف گوش نکنید
ا/ت: میبینم😂..خدا به داد یونا برسه
کوک دلتم بخواد 😌
ا/ت: بله بله میخواد😂
کوک: حالا جدی یک بچه دیگه بیاریم؟
ا/ت: اینجا؟.. بیتربیت؟!
کوک: نع خونه رو...😈
نامجون: هویییی ما اینجاییم..ما سینگل ها اینجاییم
ته: یونا رو هم بزارید اینجا برید هر گوهی میخواید بخورید
کوک: اوووو..یسسسسس
ا/ت: نهههههه..هیونگگک نهه
همه؛😂
۴.۵k
۲۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.