یک روز خار هارو کنار میزنی و از اون باغ بیرون میایاون ب

یک روز خار هارو کنار میزنی و از اون باغ بیرون میای..اون باغ توی دفتر خاطرات ذهنت میره...شاید تونست سرنوشت رو تغییر داد..یک روز اون قلعه شنی رو پیدا میکنم..بهت لبخند میزنم و در زمان گرگ و میش در آغوش میگیرمت تا گریه کنیم...گل های تنهایی دیگه بیشتر از این نباید رشد کنن..نمیزارم:)♡
دیدگاه ها (۰)

:)♡ @Agustina

اشک چشمهایی که تو آینه میبینم به این معنیه کهرنگ واقعیم رو پ...

خودتو نشون بده:)تو پست نیستی:)ماسکت رو بردار تا منم ببینمت:)...

اوایی از گذشته بخش اول:  خاطرات زندگی با یک دکتر روانی. 001 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط