روزهاے رفته زندگے را ورق میزنم
روزهاے رفته زندگے را ورق میزنم
چه خاطراتے که زنده نمیشوند
چه روزها که دلم میخواست تا ابد تمام نشود
چه روزها که هر ثانیه اش یک سال گذشت
چه فکرها که ارامم کرد
چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود
چه لبخندهایے که بے اختیار برلبانم نقش بست
چه اشکهایے که بے اراده از چشانم سرازیر شد
چه آدمها که دلم را گرم کردند وچه آدمها که دلم را شکستند
چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم وشد
چه آدمها که شناختم و چه آدمها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان
وسهم من از این همه،
یادش بخیر میشود
چه خاطراتے که زنده نمیشوند
چه روزها که دلم میخواست تا ابد تمام نشود
چه روزها که هر ثانیه اش یک سال گذشت
چه فکرها که ارامم کرد
چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود
چه لبخندهایے که بے اختیار برلبانم نقش بست
چه اشکهایے که بے اراده از چشانم سرازیر شد
چه آدمها که دلم را گرم کردند وچه آدمها که دلم را شکستند
چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم وشد
چه آدمها که شناختم و چه آدمها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان
وسهم من از این همه،
یادش بخیر میشود
۱۰.۷k
۰۳ مرداد ۱۴۰۱