نامجون تو 🤗
نامجون تو 🤗
پارت اخر
برگشتن خونشون و فردا رفتن خوش گذرونو رفتن خونه ی اعضا نامجون: ا/ت اماده ای ا/ت: مگه میریم جنگ درو بزن 😂 نامجون: باشه 😂 دینگ دزنگ دینگ.... جونگکوک: هااا بلههه خونه نیستیم ما معروفم نیستیم حالا برووو جیمین: توهم که سوتییی دادییی ای وایییی یا پی دی نیم چیکاررر کنیمم (دارن جیغ میزنن🤣) شوگا: باباااا جیننن بیا اینارو ادب یاد بده 😐😐😑😑جین: من چیکار کنم بابا اه اهای جیهوپ تو برو 😐😐جیهوپ: من کار دارم 😑😐تهیونگ: نوچ نوچ نوچ واقعا که رفتم دم در درو باز کردم عوض اینکه نگاشون کنم ببینم کین گفتم اروووممم بگیریدددد😑😑😐😐وقتی برگشتم یا پی دی نیم نامجون و ا/ت بودن 😰جونگکوک: هاااا چیشده چرا خوشکت زده که همه اعضا امدن بیرون جیهوپ: ای خاک 😐😐
از زبون ا/ت: من و نامجون زدیم زیر خنده داشتیم منفجر میشدیم که تهیونگ: اهم اهم نمیاید 😑😑😐😐ا/ت: امدیم تو رفتیم نشستیم و داشتیم حرف میزدیم که نامجون گفت: عههه راستییی ا/ت تو از کجا میدونستی که من اونجام 🤔😐 از زبون ا/ت: داشتم دروغ میگفتم که وقتی رفتیم خونه بهش بگم ولییی تهیونگ (با داد): یا پی دی نیم الفراررر 😐😑 نامجون: تهیونگ: میدونستم اگه دستم بهت نرسههه نامجون: جیهوپ چوبا رو بده من شوگا جین و جیمین: نههه تروخدا میخواستی نصیحت کنی که همه چوبات رو یونتان شکست 🤣🤣😂
ا/ت ویو
فقط میخندیدم 🤣🤣😂😂داشتم با یونتان بازی میکردم که یااا دیدم مثل موش و گربه دنبال همن همشون منو دیدن هجوم اوردن پیش من و یونتان رو از دستم گرفتن که جونگکوک و نامجون قلقلکم دادن و..... بعد بازی خوش گذشت و داشتیم میرفتیم که جیمین: بچه ها اینجا بمونید نرید دیگهههه و خودشو کیوت کرد 😝😝همه اسرار کردن که موندیم اون روز خیلی خوش گذشت
پایان
بچه ها فیک بعدی راجب تهیونگه 😝😍😍
و برای اپ پارت یک فیک تهیونگ باید شرط هارو برسونید
۳۵لایک
۳۰کامنت
مرسی گلهای من 💕
#ارمی#مونی#نامجون#فیک#سناریو#وانشات#bts#bt21
پارت اخر
برگشتن خونشون و فردا رفتن خوش گذرونو رفتن خونه ی اعضا نامجون: ا/ت اماده ای ا/ت: مگه میریم جنگ درو بزن 😂 نامجون: باشه 😂 دینگ دزنگ دینگ.... جونگکوک: هااا بلههه خونه نیستیم ما معروفم نیستیم حالا برووو جیمین: توهم که سوتییی دادییی ای وایییی یا پی دی نیم چیکاررر کنیمم (دارن جیغ میزنن🤣) شوگا: باباااا جیننن بیا اینارو ادب یاد بده 😐😐😑😑جین: من چیکار کنم بابا اه اهای جیهوپ تو برو 😐😐جیهوپ: من کار دارم 😑😐تهیونگ: نوچ نوچ نوچ واقعا که رفتم دم در درو باز کردم عوض اینکه نگاشون کنم ببینم کین گفتم اروووممم بگیریدددد😑😑😐😐وقتی برگشتم یا پی دی نیم نامجون و ا/ت بودن 😰جونگکوک: هاااا چیشده چرا خوشکت زده که همه اعضا امدن بیرون جیهوپ: ای خاک 😐😐
از زبون ا/ت: من و نامجون زدیم زیر خنده داشتیم منفجر میشدیم که تهیونگ: اهم اهم نمیاید 😑😑😐😐ا/ت: امدیم تو رفتیم نشستیم و داشتیم حرف میزدیم که نامجون گفت: عههه راستییی ا/ت تو از کجا میدونستی که من اونجام 🤔😐 از زبون ا/ت: داشتم دروغ میگفتم که وقتی رفتیم خونه بهش بگم ولییی تهیونگ (با داد): یا پی دی نیم الفراررر 😐😑 نامجون: تهیونگ: میدونستم اگه دستم بهت نرسههه نامجون: جیهوپ چوبا رو بده من شوگا جین و جیمین: نههه تروخدا میخواستی نصیحت کنی که همه چوبات رو یونتان شکست 🤣🤣😂
ا/ت ویو
فقط میخندیدم 🤣🤣😂😂داشتم با یونتان بازی میکردم که یااا دیدم مثل موش و گربه دنبال همن همشون منو دیدن هجوم اوردن پیش من و یونتان رو از دستم گرفتن که جونگکوک و نامجون قلقلکم دادن و..... بعد بازی خوش گذشت و داشتیم میرفتیم که جیمین: بچه ها اینجا بمونید نرید دیگهههه و خودشو کیوت کرد 😝😝همه اسرار کردن که موندیم اون روز خیلی خوش گذشت
پایان
بچه ها فیک بعدی راجب تهیونگه 😝😍😍
و برای اپ پارت یک فیک تهیونگ باید شرط هارو برسونید
۳۵لایک
۳۰کامنت
مرسی گلهای من 💕
#ارمی#مونی#نامجون#فیک#سناریو#وانشات#bts#bt21
۲۴.۸k
۰۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.