روی زمین بی هدف نشسته و زندگیمان را قربانی تکرار کرده ایم

روی زمین بی هدف نشسته و زندگیمان را قربانی تکرار کرده ایم، چنانکه قدرت خروج از این چرخه را نداریم!
ساعت ها، روزها، ماه ها و سالها مثل هم میگذرند
و نام این روزمرگی را گذاشته ایم زندگی!
گویی همه ما طلسم شدیم در این تکرارِ روزمرگی...
دیدگاه ها (۶)

- دلم می‌خواست گریه کنم اما نمی‌توانستم. انگار چیزی در وجودم...

زمان کمکی به فراموش کردن نمی کنداما کمک می کند عادت کنیمدرست...

خودم را قضاوت کردم دیدم،یک آدم مهربانی نبوده اممن سخت، خشن و...

دوست دارم چاقو دسته نارنجی که تو اشپزخونه است فرو کنم تو گلو...

پارت : ۵۴

داستان نویسی پارتی ۲---فصل اول: طلسم ماه آبیهتل هازبین همیشه...

معشوقه دشمن P²²توی سرمای هوا،روی زمین خاکی سرد دراز کشیده بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط