ای که بی تو خودمو تک و تنها می بينم هر جا که پا ميذا
ای که بی تو خودمو تک و تنها می بينم هر جا که پا ميذارم تو رو اونجا می بينم
يادمه چشمای تو پر درد و غصه بود قصه غربت تو قد صد تا قصه بود
ياد تو هر جا که هستم با منه داره عمر من و آتيش می زنه
تو برام خورشيد بودی توی اين دنيا سبز گونه های خيسمو دستای تو پاک می کرده
حالا اون دستا کجاست ؟ اون دو تا دستای خوب چرا بی صدا شده لب قصه های خوب
من که باور ندارم اون همه خاطره مرد عاشق آسمونا پشت يک پنجره مرد
آسمون سنگی شده خدا انگار خوابيده انگار از اون بالاها گريه هامو نديده
ياد تو هر جا که هستم با منه داره عمر منو آتيش می زنه
يادتو هر جا که هستم با منه داره عمر منو آتيش می زنه
يادمه چشمای تو پر درد و غصه بود قصه غربت تو قد صد تا قصه بود
ياد تو هر جا که هستم با منه داره عمر من و آتيش می زنه
تو برام خورشيد بودی توی اين دنيا سبز گونه های خيسمو دستای تو پاک می کرده
حالا اون دستا کجاست ؟ اون دو تا دستای خوب چرا بی صدا شده لب قصه های خوب
من که باور ندارم اون همه خاطره مرد عاشق آسمونا پشت يک پنجره مرد
آسمون سنگی شده خدا انگار خوابيده انگار از اون بالاها گريه هامو نديده
ياد تو هر جا که هستم با منه داره عمر منو آتيش می زنه
يادتو هر جا که هستم با منه داره عمر منو آتيش می زنه
۱.۶k
۰۲ آبان ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.