سناریو اگر پنهانی عاشق ارن بشی و خود ارن ندونه
سناریو°. اگر پنهانی عاشق ارن بشی و خود ارن ندونه. °
میکاسا:
[به شدت عصبانی میشه و نزدیک های کشتنت پیش میره و سعی میکنه تو را از ارن دور کنه] 눈_눈
آرمین:
[بچه میکاسا را ارام میکنه و میگه
_ میکاسا ا/ت عاشق ارن نیست اشتباه فکر میکنی!
ولی با این حال تلاش هایش به شکست برخورد میکند]
آنی:
[آنی خوشگل قصه ی ما هم در حال تماشا و ریلکس نگاه کردن و تکیه دادن به دیوار و هیچ موضوعی براش مهم نیست]
جان:
[بدتر از قبل سعی میکنه که به میکاسا نزدیک بشه و از فرصت سواستفاده میکنه]
ارن:
[خودش قضیه را نمیدونه و با تعجب به میکاسا نگاه میکند]
هانجی و ساشا:
[هردو با خوراکی نگاه میکنن به میکاسا و تو و باهم زیر زیرکی میخندن]
لیوای:
[لیوای همش با خودش میگه که بدبختی کم نداشتم اینا اومدن تو زندگیم و همه را جریمه میکنه و تمام بهشون میگه تمیز کنین]
کُنی:
[بدبخت توی لول دیگست]
برتولت و راینر:
[اونها همش با خودشون میگن ما اومدیم جاسوسی اینا را باید بعد گزارش بدیم؟]
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
تمام شد مرسی خدافظ♡
کپی یا اصکی ممنوع ❌
میکاسا:
[به شدت عصبانی میشه و نزدیک های کشتنت پیش میره و سعی میکنه تو را از ارن دور کنه] 눈_눈
آرمین:
[بچه میکاسا را ارام میکنه و میگه
_ میکاسا ا/ت عاشق ارن نیست اشتباه فکر میکنی!
ولی با این حال تلاش هایش به شکست برخورد میکند]
آنی:
[آنی خوشگل قصه ی ما هم در حال تماشا و ریلکس نگاه کردن و تکیه دادن به دیوار و هیچ موضوعی براش مهم نیست]
جان:
[بدتر از قبل سعی میکنه که به میکاسا نزدیک بشه و از فرصت سواستفاده میکنه]
ارن:
[خودش قضیه را نمیدونه و با تعجب به میکاسا نگاه میکند]
هانجی و ساشا:
[هردو با خوراکی نگاه میکنن به میکاسا و تو و باهم زیر زیرکی میخندن]
لیوای:
[لیوای همش با خودش میگه که بدبختی کم نداشتم اینا اومدن تو زندگیم و همه را جریمه میکنه و تمام بهشون میگه تمیز کنین]
کُنی:
[بدبخت توی لول دیگست]
برتولت و راینر:
[اونها همش با خودشون میگن ما اومدیم جاسوسی اینا را باید بعد گزارش بدیم؟]
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
تمام شد مرسی خدافظ♡
کپی یا اصکی ممنوع ❌
- ۲.۴k
- ۱۷ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط