انبوه از ان بعدازظهرها جمعه را

انبوهي از اين بعدازظهرهاي جمعه را
بياد دارم كه در غروب آنها
در خيابان 
از تنهايي گريستيم
ما نه آواره بوديم ، نه غريب
اما
اين بعدازظهر هاي جمعه پايان و تمامي نداشت
مي گفتند از كودكي به ما
كه زمان باز نمي گردد
اما نمي دانم چرا
اين بعد از ظهر هاي جمعه باز مي گشتند
#احمدرضا_احمدي
#شعر#جمعه
دیدگاه ها (۱)

#شعر#زیبا#احمدرضا_احمدی

#جذاب #دلتنگی

شب از آنجایی شروع می‌شودکه موهایت را باد دانه دانه پریشان می...

جاده بهانه است مقصود چشم توستمن راهی توام ای مقصد درست#علیرض...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط