به جرم عشق تو گر میزنند بر دارم

به جرم عشق تو گر می‌زنند بر دارم

گمان مبرکه ز عشق تو دست بردارم

مگوکه جان مرا با تو آشنایی نیست

که با وجود تو از هرکه هست بیزارم
دیدگاه ها (۳)

حال دلت که خوب باشد،پاییز می شود قشنگ ترین فصل،ترافیک می شود...

من،تو را،فروختمت؛به تمام خاطرات خوب!من،تو را،بی نیاز شدم؛به ...

رفتم که از دیوانه بازی دست بردارمتا اَخم کردم مطمئن شد دوستش...

اگه از من بپرسید خواب بیشتر دوست داری یا بیداری ؛ حتمن میگم ...

گر جهانی ز دست تو برودمخور اندوه آن ...که چیزی نیستعالمی گر ...

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

بقای عشق باورم نیست ولی عشق تو پایانم شدرفتی و خاک من آغشته ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط