شهریار میگفت چشم خود بستم که دیگر

شهریار میگفت #چشم خود بستم که دیگر
چشم مستش ننگرم
ناگهان دل داد زد:
دیوانه! من میبینمش
دیدگاه ها (۱)

تا کی روم از #عشق تو شوریده به هر #سوی تا کی دوم از شور تو د...

مرسی #مجازی توبهم یاد دادی که #قلب فقط یع #استیکره

گِرد آن #خانه بگردم که در او خلوت توست

خدایا ما را به غصه‌های معمولی‌مان برگردان، به قسط‌های عقب اف...

چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرمدل داد زد دیوانه من میبین...

زندگی خلاصه ایست از:ناخواسته به دنیا امدن، ناگهان بزرگ شدنمخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط