شعر

"شعــــــرِ"
"تلخی" بــــــــود
"شب هایی" که بی "تو" داشتم

#عباس_جوخواست

🍂
دیدگاه ها (۱)

‌خورشید هر روز طلوع می کند اما تو هر روز عاشقترم میکنی! صبح...

🍂تو نمی دانی، چه کیفی دارد،گوشه ای ایستاده باشم و بشنوم که ت...

نقشی که آن نمی‌رود از دل نشانِ توست...#سعدی🍂

خنده ات ضیافت بهار است که عطر صد بهار نارنج بر دل می نشاند....

همیشه فاصله بوده، بینِ دست‌های من و توبا همین تلخی گذشته، شب...

و من در آن شب سرد..نیاز به دست هایی داشتم که دگر مال من نبود...

خودت چی فکر میکنی..... قشنگ نابودم کردی....‌کاری کردی خون گر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط