سناریو به عنوان برادر بزرگرتون هایتانیا
سناریو به عنوان برادر بزرگرتون_هایتانیا
چه حسی داره ملکه ی روپونگی باشی؟
-تو خونه همیشه صدای دعوای تو و ران میپیچه که البته ریندو جداتون میکنه و یه پس گردنی مهمون جفتتون میکنه
-با ران سر ریندو کرم میریزین،که ریندو هم بیکار نمیشینه تلافییشو سر جفتتون در میاره
-با کلی التماس از ران و ریندو اجازه میگیری موهاشونو ببافی،نشون نمیدن ولی خیلی خوشحال میشن
-خواهر هایتانیا باشیو دعوات خوب نباشه؟
-میخواستی عضو تنجیکو بشی اما ران و ریندو نذاشتن،اونا نمیخوان خواهر کوچولوی با ارزششون قاطی این ماجرا ها بشه
-با اعضای تنجیکو دوستی اونا خیلی دوست دارن،ایزانا بهت لقب ملکه ی تنجیکورو داده
-وقی با برادرات به گنگ تنجیکو میری میتونی نگاه های خیره ی کسانیرو روی خودت حس کنی،اون نگاه ها مال هارچیو سانزو و کوروکاوا ایزانا هستن،کی میدونه؟مثل اینکه تو ناخواسته اونارو عاشق خودت کردی!
-اونا خیلی تو رو دوست دارن هواشونو داشته باش-
اولین باره مینویسم چطورشده؟بازم بنویسم؟بعدی از کدوم خانواده باشه؟
چه حسی داره ملکه ی روپونگی باشی؟
-تو خونه همیشه صدای دعوای تو و ران میپیچه که البته ریندو جداتون میکنه و یه پس گردنی مهمون جفتتون میکنه
-با ران سر ریندو کرم میریزین،که ریندو هم بیکار نمیشینه تلافییشو سر جفتتون در میاره
-با کلی التماس از ران و ریندو اجازه میگیری موهاشونو ببافی،نشون نمیدن ولی خیلی خوشحال میشن
-خواهر هایتانیا باشیو دعوات خوب نباشه؟
-میخواستی عضو تنجیکو بشی اما ران و ریندو نذاشتن،اونا نمیخوان خواهر کوچولوی با ارزششون قاطی این ماجرا ها بشه
-با اعضای تنجیکو دوستی اونا خیلی دوست دارن،ایزانا بهت لقب ملکه ی تنجیکورو داده
-وقی با برادرات به گنگ تنجیکو میری میتونی نگاه های خیره ی کسانیرو روی خودت حس کنی،اون نگاه ها مال هارچیو سانزو و کوروکاوا ایزانا هستن،کی میدونه؟مثل اینکه تو ناخواسته اونارو عاشق خودت کردی!
-اونا خیلی تو رو دوست دارن هواشونو داشته باش-
اولین باره مینویسم چطورشده؟بازم بنویسم؟بعدی از کدوم خانواده باشه؟
۱۱.۶k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.