سودای ترا بهانهای بس باشد

‎‌‌‌‌‌

سودای ترا بهانه‌ای بس باشد
مستان ترا ترانه‌ای بس باشد

در کشتن ما چه میزنی تیغ جفا
ما را سر تازیانه‌ای بس باشد
دیدگاه ها (۱)

مست و خرامان می‌رود در دل، خیال یار من...

ز دست عشـق، عالم در هیاهوست ...

از بس شبیه شمع چکیدم دلم گرفت...از بس دویدم و نرسیدم دلم گرف...

.ای فلڪ چند ز بیداد تو بینم آزارمن خود آزرده دلم، با دل خویش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط