با وجودی که میدونستم آخرین باره که میبینمش اما بازم امیدو
با وجودی که میدونستم آخرین باره که میبینمش اما بازم امیدوار بودم به دیدار دوباره...!
سعی میکردم با تمام وجودم از ثانیه ثانیهی بودنش استفاده کنم تا بعد حسرت این بداخلاقی و بی محلی خودمو نخورم !
وقتی کنارش بودم دائم نفسهای عمیق میکشیدم و از بوی عطرش هرلحظه بیشتر لذت میبردم.
دوست داشتم زل بزنم تو چشماش و تا آخرین لحظه از گرگ و میش چشماش لذت ببرم
دوست داشتم تا آخرین لحظه تمام اجزای صورتشو برانداز کنم ، موهای مشکی و لَختش ، ابروهای کشیدش ، مژه های بلند و فر خوردش ، گونه های خوش فرمش.....
میتونستم نا امیدی رو از تو چشماش بخونم اما
دوست داشتم با چشمام بهش بفهمونم که داره اشتباه میکنه ، دوست داشتم فریاد بزنم که من مغرورم ولی تو بیخیال نشو چون دلم به موندنه
اما خب..... این غرور حتی اجازه نمیداد بهش نگاه کنم !
با وجودی که تمام اون مدت سعی کردم خودمو مشغول کنم و وانمود کنم که حواسم بهش نیس ، هروقت چشمم بهش میوفتاد میدیدم که زل زده بهم
انگار اونم میخواست یه چیزی رو بهم بفهمونه
شاید اونم دوست داشت که بهم بگه دوسم داره !
ولی میدونستم که اونم آدم مغروریه ، حتی از خودمم مغرور تر !
شاید اگه این غرور لعنتیش نبود ، من غرورمو زیر پا میزاشتم و بهش میگفتم که چقد میخوامش !
اما خب قسمت نشد .
سهم من شد شبانه روز یادآوری آخرین دیدار !
دیداری که امیدی ندارم به تکرار دوبارش !
قصهی ما آدمای مغرور همیشه همینه و هست ، از اون روز بارها به دیدار دوباره فکر کردم ، بارها لبخندشو تصور کردم ، بارها بوی عطرشو..... وای ! راستی ! راجع به عطرش نگفتم ! نمیدونم چرا هروقت میدیدمش مدهوش اون بوی ناب میشدم ! بویی که وقتی میومد جلوی در ، تو کل خونه پخش میشد ! حتی وقتی پاشو از در خونه میزاشت بیرون تا وقتی که برگرده عطرش میموند !
نمیدونم چرا ، اما بعد از اون هر وقت بوی این عطر به مشامم میرسه دیگه حس اون لحظه هارو برام زنده نمیکنه !
اصلا این عطر فقط برای اون ساخته شده بود
این عطر فقط نشون دهندهی شخصیت اون بود
این عطر فقط با تیپ خودش ست بود
درست مثل چشماش و طرز نگاهش که تا حالا تو هیچکسی ندیدم
نمیدونم اگه برگرده چه واکنشی نشون میدم اما اینو میدونم که درست شدم یه آدمی مثل خودش ! آدمی که غرورشو هیچوقت خورد نمیکنه !
مغرور لعنتی ، هنوزم چشماتو دوست دارم 💜
#دلنوشته #نگاری #چشمهایش 💜
#جذاب #خاص #خلاقیت #BEAUTIFUL
سعی میکردم با تمام وجودم از ثانیه ثانیهی بودنش استفاده کنم تا بعد حسرت این بداخلاقی و بی محلی خودمو نخورم !
وقتی کنارش بودم دائم نفسهای عمیق میکشیدم و از بوی عطرش هرلحظه بیشتر لذت میبردم.
دوست داشتم زل بزنم تو چشماش و تا آخرین لحظه از گرگ و میش چشماش لذت ببرم
دوست داشتم تا آخرین لحظه تمام اجزای صورتشو برانداز کنم ، موهای مشکی و لَختش ، ابروهای کشیدش ، مژه های بلند و فر خوردش ، گونه های خوش فرمش.....
میتونستم نا امیدی رو از تو چشماش بخونم اما
دوست داشتم با چشمام بهش بفهمونم که داره اشتباه میکنه ، دوست داشتم فریاد بزنم که من مغرورم ولی تو بیخیال نشو چون دلم به موندنه
اما خب..... این غرور حتی اجازه نمیداد بهش نگاه کنم !
با وجودی که تمام اون مدت سعی کردم خودمو مشغول کنم و وانمود کنم که حواسم بهش نیس ، هروقت چشمم بهش میوفتاد میدیدم که زل زده بهم
انگار اونم میخواست یه چیزی رو بهم بفهمونه
شاید اونم دوست داشت که بهم بگه دوسم داره !
ولی میدونستم که اونم آدم مغروریه ، حتی از خودمم مغرور تر !
شاید اگه این غرور لعنتیش نبود ، من غرورمو زیر پا میزاشتم و بهش میگفتم که چقد میخوامش !
اما خب قسمت نشد .
سهم من شد شبانه روز یادآوری آخرین دیدار !
دیداری که امیدی ندارم به تکرار دوبارش !
قصهی ما آدمای مغرور همیشه همینه و هست ، از اون روز بارها به دیدار دوباره فکر کردم ، بارها لبخندشو تصور کردم ، بارها بوی عطرشو..... وای ! راستی ! راجع به عطرش نگفتم ! نمیدونم چرا هروقت میدیدمش مدهوش اون بوی ناب میشدم ! بویی که وقتی میومد جلوی در ، تو کل خونه پخش میشد ! حتی وقتی پاشو از در خونه میزاشت بیرون تا وقتی که برگرده عطرش میموند !
نمیدونم چرا ، اما بعد از اون هر وقت بوی این عطر به مشامم میرسه دیگه حس اون لحظه هارو برام زنده نمیکنه !
اصلا این عطر فقط برای اون ساخته شده بود
این عطر فقط نشون دهندهی شخصیت اون بود
این عطر فقط با تیپ خودش ست بود
درست مثل چشماش و طرز نگاهش که تا حالا تو هیچکسی ندیدم
نمیدونم اگه برگرده چه واکنشی نشون میدم اما اینو میدونم که درست شدم یه آدمی مثل خودش ! آدمی که غرورشو هیچوقت خورد نمیکنه !
مغرور لعنتی ، هنوزم چشماتو دوست دارم 💜
#دلنوشته #نگاری #چشمهایش 💜
#جذاب #خاص #خلاقیت #BEAUTIFUL
۱۰.۲k
۲۰ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.