🗞اپدیت یک فن در pann با عنوان "من یک داستان خوب در مورد س
🗞اپدیت یک فن در pann با عنوان "من یک داستان خوب در مورد سهون اکسو مینویسم"🐣💛
من یک داستان قشنگ از سهون اکسو نوشتم.
اون گفت که وقتی توی خیابون بود این اتفاق خیلی سریع افتاد پس این امکان وجود نداره که بتونه چیزی رو اثبات کنه(منظورش اینه که نمیتونه اینکه برخوردش با سهون واقعی بود یا نه رو ثابت کنه) این اتفاق وقتی افتاد که سهون رو در apgujeong دید.
اون گفت آخرین باری که لیز خورد و روی زمین و برف افتاد، همه لباساش بهم ریخته شدن و یکدفعه یکی پشت سرش وایساد و دستش رو گرفت، بعد کمکش کرد که بلند شه و یک دستمال مرطوب با طرح kakao friends بهش داد و پرسید حالت خوبه؟ دختره هم جواب داد ممنون و وقتی سرش رو بالا گرفت فهمید که اون شخص سهونـه! سهون یک شلوار نایک مشکی و لباس پشمی پوشیده بود.
چون اولین بار بود که یک سلبریتی رو میدید پس فقط به سهون زل زده بود و نمیتونست نگاهش رو ازش برداره، سهون هم بعد از اینکه دستش رو گرفت و دستمال رو بهش داد خیلی سریع از اونجا دور شد. اون حتی نتونست از سهون به خاطر کمکش تشکر کنه.
~چ خر شانس...
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
من یک داستان قشنگ از سهون اکسو نوشتم.
اون گفت که وقتی توی خیابون بود این اتفاق خیلی سریع افتاد پس این امکان وجود نداره که بتونه چیزی رو اثبات کنه(منظورش اینه که نمیتونه اینکه برخوردش با سهون واقعی بود یا نه رو ثابت کنه) این اتفاق وقتی افتاد که سهون رو در apgujeong دید.
اون گفت آخرین باری که لیز خورد و روی زمین و برف افتاد، همه لباساش بهم ریخته شدن و یکدفعه یکی پشت سرش وایساد و دستش رو گرفت، بعد کمکش کرد که بلند شه و یک دستمال مرطوب با طرح kakao friends بهش داد و پرسید حالت خوبه؟ دختره هم جواب داد ممنون و وقتی سرش رو بالا گرفت فهمید که اون شخص سهونـه! سهون یک شلوار نایک مشکی و لباس پشمی پوشیده بود.
چون اولین بار بود که یک سلبریتی رو میدید پس فقط به سهون زل زده بود و نمیتونست نگاهش رو ازش برداره، سهون هم بعد از اینکه دستش رو گرفت و دستمال رو بهش داد خیلی سریع از اونجا دور شد. اون حتی نتونست از سهون به خاطر کمکش تشکر کنه.
~چ خر شانس...
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
۲.۶k
۱۵ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.