هر روز می پرسی که آیا دوستم داری

#هر روز می پرسی که : آیا دوستم داری ؟
من جای پاسخ بر نگاهت خیره می مانم
تو در نگاه من چه می خوانی نمی دانم
اما به جای من تو پاسخ می دهی : آری
ما هر دو می دانیم
چشم زبان پنهان و پیدا راز گویانند
و آنها که دل با یکدگر دارند
حرف ضمیر دوست را ناگفته می دانند
ننوشته می خوانند
من دوست دارم را
پیوسته در چشم تو می خوانم
نا گفته می دانم
من آنچه را احساس باید کرد
یا از نگاه دوست باید خواند
هرگز نمی پرسم
هرگز نمی پرسم که : آیا دوستم داری ؟
قلب من وچشم تو می گوید به من آری
#فریدون مشیری
دیدگاه ها (۱)

#زیبای من! آیینه ی تنها شدنم باش انگیزه ی وابسته به دنیا شد...

دنبال من می‌گردی و حاصل ندارداین موج عاشق کار با ساحل نداردب...

#دیدار ما هرچند دورادور، زیباست !دیگر پذیرفته م که ماه از دو...

#بانو حکیمان بر سرت در اختلافندباید به جای فلسفه گیسو ببافند...

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط