یکی از شهدا که داخل یک سنگر نشسته بود و ظاهرا تیر یا ترکش

یکی از شهدا که داخل یک سنگر نشسته بود و ظاهرا تیر یا ترکش به او اصابت کرده و شهید شده بود را یافتیم. خواستیم بدنش را داخل یک کیسه بگذاریم و جمع کنیم که انگشتر و انگشت وسط دست راست او نظرمان را جلب کرد. از آن جالب تر اینکه تمام بدن کاملا اسکلت شده بود ولی آن انگشت سالم و گوشتی مانده بود. خاک های روی عقیق انگشتر را که پاک کردیم، اشک همه مان درآمد. روی آن نوشته شده بود: «حسین جانم»
دیدگاه ها (۱۸)

شهدا کجا و ما کجا........ شرمنده ایم شهدا:-(

من عاشق محمد ص هستم أنا أحب النبی محمد علیه الصلاة والسلام ص...

سلام خوشکلمقلب پاره پاره ام بهانه می گیردجوابش با خودتمن دیگ...

چشـم ها هـمه نـاپـاک …!امـا ◄تــــو► چـرا با بـی حجـابی ، طع...

{سناریوی شماره ۸} || پارت چهل دوم ||نام سناریو: 《 قلبی از سن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط