تا کرد بنا عشقت افسانه هجران را

تا کرد بنا عشقت، افسانهٔ هجران را

در خواب فنا رفتم، افسانه چنین باید
#عرفی_شیرازی
دیدگاه ها (۸)

صیدی ڪه تو راگشته گرفتار ، منم من #رهی_معیری

گُهر بہ سنگ زدن صائب از بصیرت نیستمخوان بہ مردُمِ بی‌درد ، ش...

اگر هزار غم استاز جهانیان بر دلهمین بس است که او غمگسار ما ب...

من چنان عاشق رویت ڪہ ز خود بی‌خبرمتو چنان فتنہ خویشے ڪہ ز ما...

بچه ها نگاه کنید من آمدم و دست خود را شکستم خیلی برام سخت بو...

به نظرتان با چنین هیات رئیسه‌ای که اجازه استیضاح حتی ضعیف‌تر...

من امروز تا ساعت ۸ و نیم صبح خواب بودم. مامانم اومد بیدارم ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط