امشب از دفتر عمرم

امشب از دفتر عمرم
صفحاتی خواندم

چوڹ بہ نام تو رسیدم
لحظاتی ماندم

همہ ے دفتر عمرم
ورقی بیش نبود

همہ در دفتر مڹ
حسرت دیدار تو بود 🌾 🌹 🌾 🌹 🌾
دیدگاه ها (۱)

🌾 🌹 🌾 🌹 🌾 لااقل گاهے بِگو مالِ منے یا بِگو دلواپسِ حالِ منے...

شب هجرست و مرگ خویش خواهم از خداامشباجل روزی چو سویم خواهدآم...

من نه خود می روم ، او مرا می کشدکاه سرگشته را کهربا می کشد چ...

دلنشین! ای غم دلواپسی ات بر کمرممن از آنی که تو پنداشته ای خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط