برای قدم زدن با تو

برای قدم زدن با تو
هر از گاهی
از خودم
بیرون می‌زنم،
روحم هنوز،
به خانه بَرنگشته است!
دیدگاه ها (۱)

پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیستاز بس که گره زد به گره حوص...

من و توبارهازمان رادر کافه ها و خیابان هافراموش کرده بودیم و...

به قد یک هم زدن چای بیا حالم را در هم بریز تا شیرینت شوم

تو در من زنده ایمن در توما هرگز نمی میریم

گاهی رنج‌ها برای این می آیند که تو را از دروغی که در آن راحت...

گاهی دلم برای خودم تنگ می شودوقتی حصار غربت من تنگ می شودهر ...

رها🍂 گاهی دلم برای خودم تنگ می شودوقتی حصار غربت من تنگ می ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط