Part4c:
Part4c:
کلاس تموم شد وسایلمون رو ور داشتیم رفتیم بیرون هردومون یه دستمال دستمون بود داشتیم صورتمو رو خشک میکردیم (لباساشون همونایی بود که تو فیلم بود )
+ خب داداشت کو من چرا ندیدمش تاحالا ندیدمش
= اوف بایا وایسا الان میبینیش دیگه میریم میشینیم دور هم یه چیزی میخوریم
+ نه بابا اسکل من مرخصی گرفتم باید برم شرکت
= حالا چیزی نمیشه که عا اوناهاش کوککککککک
+ وایسا ببینم اینکه رئیس منه
= نه باباااا
+ مرض خیلی خوشم میاد ازش دیگه داداش توعم که هست اوفففف
= داداشم به این خوبی
+اره وایسا ببینم اون تهیومگه ای خدا چرا هرجا میرم اینم هست
_ هوی کثافت یه حالی. از من نپرسی نگی داداشم زندس مردس
لیا رفت بغلش کرد و حرف زدن اومد به من سلام کرد که یه تعظیم کوتاهی کردم و
+ سلام رئیس
_ بیخیال بیرون شرکت کوک صدام کن
+ عام باش
_ خب بگو دیگه
+ حالا هروقت وقتش شد
_ الان بگو
+ باشه کوک میشه بریم ؟
_ افرین حالا شد کوچولو
+ کوچولو لیا من. کجام کوچولوعه
= اول اینکه من دوماه ازت بزرگترم دوم اینکه قدمم ازت بلند تره.
+ از لحاظ عقلی من بزرگ ترم
÷والا به لیا میخوره عقلی از تو بزرگتر باشه همه از لحاظ عقلی از تو بزرگ ترین
ناراحت شدم هیچوقت تهیونگ اینجوری باهام حرف نزده بود داشت گریم میگرفت که
_ حقیقتا هاری از لیا هم عقلی هم انگار سنی بزرگ تر بعد تهیونگ خر هاری خواهرته بجا اینکه ازش دفاع کنی احمق
÷ حقیقتو گفتم خب
+ خیله خب بیخیال بریم
= ای اره بریم دیگه بدنم درد میکنه انقدر رقصیدم
سوار ماشین شدیم همجا در سکوت بود تهیونگ و کوک جلو بودن ما دوتا عقب که یهو
= دیدی دخترهی میمونو چجوری میرقصید
+ اره کیونییییی بعد میا به من به تووووو میگه عین سربازی که مجبور به رقصش کردن میرقصی
= اره بی ناموس
( این داستان ادامه دارد )
ویو کوک:
حقیقتا شخصیت هاری با چیزی که تو شرکته فرق داره توی شرکت یه ادم خشک و منطقی بیرون شرکت ادم مهربون و باحال و احساسیه وقتی تهیونگ اونطوری به هاری گف هاری بغض کرد داشت گریش میگرفت نمیدونم چرا قلبم تاقت بغضشو نداشت سریع ازش دفاع کردم و خوشحالی رو تو چشمام دیدم ولی هیچی بهم نگفت سوار ماشین بودیم همه جا سکوت بود که یهو شروع کردن به غیبت کردن پس ایناعم اینطورین هاری خیلی باحال حرص میخورد از تو اینه داشتم میدیدم صورتش قرمز شده بود حرفم میزد از روی حرص رگ گردنش میزد بیرون از حق نگذریم گردنش خیلی خوب بود اوف نمیدونم چم شد بیخیال
کلاس تموم شد وسایلمون رو ور داشتیم رفتیم بیرون هردومون یه دستمال دستمون بود داشتیم صورتمو رو خشک میکردیم (لباساشون همونایی بود که تو فیلم بود )
+ خب داداشت کو من چرا ندیدمش تاحالا ندیدمش
= اوف بایا وایسا الان میبینیش دیگه میریم میشینیم دور هم یه چیزی میخوریم
+ نه بابا اسکل من مرخصی گرفتم باید برم شرکت
= حالا چیزی نمیشه که عا اوناهاش کوککککککک
+ وایسا ببینم اینکه رئیس منه
= نه باباااا
+ مرض خیلی خوشم میاد ازش دیگه داداش توعم که هست اوفففف
= داداشم به این خوبی
+اره وایسا ببینم اون تهیومگه ای خدا چرا هرجا میرم اینم هست
_ هوی کثافت یه حالی. از من نپرسی نگی داداشم زندس مردس
لیا رفت بغلش کرد و حرف زدن اومد به من سلام کرد که یه تعظیم کوتاهی کردم و
+ سلام رئیس
_ بیخیال بیرون شرکت کوک صدام کن
+ عام باش
_ خب بگو دیگه
+ حالا هروقت وقتش شد
_ الان بگو
+ باشه کوک میشه بریم ؟
_ افرین حالا شد کوچولو
+ کوچولو لیا من. کجام کوچولوعه
= اول اینکه من دوماه ازت بزرگترم دوم اینکه قدمم ازت بلند تره.
+ از لحاظ عقلی من بزرگ ترم
÷والا به لیا میخوره عقلی از تو بزرگتر باشه همه از لحاظ عقلی از تو بزرگ ترین
ناراحت شدم هیچوقت تهیونگ اینجوری باهام حرف نزده بود داشت گریم میگرفت که
_ حقیقتا هاری از لیا هم عقلی هم انگار سنی بزرگ تر بعد تهیونگ خر هاری خواهرته بجا اینکه ازش دفاع کنی احمق
÷ حقیقتو گفتم خب
+ خیله خب بیخیال بریم
= ای اره بریم دیگه بدنم درد میکنه انقدر رقصیدم
سوار ماشین شدیم همجا در سکوت بود تهیونگ و کوک جلو بودن ما دوتا عقب که یهو
= دیدی دخترهی میمونو چجوری میرقصید
+ اره کیونییییی بعد میا به من به تووووو میگه عین سربازی که مجبور به رقصش کردن میرقصی
= اره بی ناموس
( این داستان ادامه دارد )
ویو کوک:
حقیقتا شخصیت هاری با چیزی که تو شرکته فرق داره توی شرکت یه ادم خشک و منطقی بیرون شرکت ادم مهربون و باحال و احساسیه وقتی تهیونگ اونطوری به هاری گف هاری بغض کرد داشت گریش میگرفت نمیدونم چرا قلبم تاقت بغضشو نداشت سریع ازش دفاع کردم و خوشحالی رو تو چشمام دیدم ولی هیچی بهم نگفت سوار ماشین بودیم همه جا سکوت بود که یهو شروع کردن به غیبت کردن پس ایناعم اینطورین هاری خیلی باحال حرص میخورد از تو اینه داشتم میدیدم صورتش قرمز شده بود حرفم میزد از روی حرص رگ گردنش میزد بیرون از حق نگذریم گردنش خیلی خوب بود اوف نمیدونم چم شد بیخیال
۱۱.۱k
۱۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.