شعری از آقای فاضل نظری
همچنان صیاد را صحرا به صحرا می کشند
#آهوان_مست ، جور چشم او را می کشند
زیر بار #عشق ، #قامت_راست_کردن ساده نیست
موج ها باری گران بر دوش دریا می کشند
قصه ی انگشتری بی مثلم اما بی نگین
دوستان از دست من شرمندگی ها می کشند
قامتم هر قدر رعناتر شود، خورشید و ماه
سایه ام را بیشتر بر #خاک_دنیا می کشند
#شرک_موری_بود_بر_سنگ_سیاهی_در_شبی !
چشم های ما فقط « رنج » تماشا می کشند
شعر از: آقای #فاضل_نظری
ش ف : 196
#گنجینه_علوی #فرهنگ_و_ادب #ادبیات #شعر
https://instagram.com/srazsaveh
https://eitaa.com/srazsaveh
https://srazsaveh.persianblog.ir
https://t.me/srazsaveh
#آهوان_مست ، جور چشم او را می کشند
زیر بار #عشق ، #قامت_راست_کردن ساده نیست
موج ها باری گران بر دوش دریا می کشند
قصه ی انگشتری بی مثلم اما بی نگین
دوستان از دست من شرمندگی ها می کشند
قامتم هر قدر رعناتر شود، خورشید و ماه
سایه ام را بیشتر بر #خاک_دنیا می کشند
#شرک_موری_بود_بر_سنگ_سیاهی_در_شبی !
چشم های ما فقط « رنج » تماشا می کشند
شعر از: آقای #فاضل_نظری
ش ف : 196
#گنجینه_علوی #فرهنگ_و_ادب #ادبیات #شعر
https://instagram.com/srazsaveh
https://eitaa.com/srazsaveh
https://srazsaveh.persianblog.ir
https://t.me/srazsaveh
۲.۲k
۱۵ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.