من تورا تصور میکنم
من تورا تصور میکنم
و خودم را
که هنوز هم مانند همین سالها دوستم خواهی داشت ...
زمانی که دیگر پرستیژ جا افتاده تری را گرفته باشی ، شاید که نه حتما هنوز هم در فاز پوشیدن رنگ آبی و سرمه ای هستی
هنوز هم مثل همین روزها به من میگویی کاش کنارم بودی
یا دیگر آن سالها همیشه در کنارت هستم .
برای همیشه .
تصورت میکنم که هنوز هم همین شخصیت آرام این روزهایت را داری ، هنوز هم همینقدر زیبا نگاه میکنی ،
و مرا از جاده ی تمرکز خارج میکنی .
بی شک صدایت هم از اینی که هست جذاب تر شده .
تصور میکنم خودم را که من زنی هستم در کنار تو ، هنوز هم از کنار تو نشستن احساس آرامش میکنم .
و دوباره و چند هزار باره با نگاه کردن به چشم هایت که هنوز هم مثل بچه های سه چهار ساله زلال و پاک نگاه میکنی لذت ببرم .
به این روزهایمان فکر کنم و با لبخند از تمام استرس های دیدار هایمان حرف بزنم .
یاد تمام سختی هایی که در راه رسیدن به تو داشتم حرف بزنم و از تمام درد هایی که روحم کشید بگویم و افتخار کنم که راه عشق را با استقامت طی کردم .
من آینده ای را تصور میکنم که آیا هنوز هم مرا همین اندازه دوست داری .
همینقدر انگیزه ی هر صبح بیدار شدنم هستی .
تصور میکنم که آیا من یک روز دست هایت را برای همیشه میگیرم و به چشم هایت نگاه میکنم و بگویم ته این جاده ای که ایستادم کجاست ؟ تا همانجا هستم .
و خودم را
که هنوز هم مانند همین سالها دوستم خواهی داشت ...
زمانی که دیگر پرستیژ جا افتاده تری را گرفته باشی ، شاید که نه حتما هنوز هم در فاز پوشیدن رنگ آبی و سرمه ای هستی
هنوز هم مثل همین روزها به من میگویی کاش کنارم بودی
یا دیگر آن سالها همیشه در کنارت هستم .
برای همیشه .
تصورت میکنم که هنوز هم همین شخصیت آرام این روزهایت را داری ، هنوز هم همینقدر زیبا نگاه میکنی ،
و مرا از جاده ی تمرکز خارج میکنی .
بی شک صدایت هم از اینی که هست جذاب تر شده .
تصور میکنم خودم را که من زنی هستم در کنار تو ، هنوز هم از کنار تو نشستن احساس آرامش میکنم .
و دوباره و چند هزار باره با نگاه کردن به چشم هایت که هنوز هم مثل بچه های سه چهار ساله زلال و پاک نگاه میکنی لذت ببرم .
به این روزهایمان فکر کنم و با لبخند از تمام استرس های دیدار هایمان حرف بزنم .
یاد تمام سختی هایی که در راه رسیدن به تو داشتم حرف بزنم و از تمام درد هایی که روحم کشید بگویم و افتخار کنم که راه عشق را با استقامت طی کردم .
من آینده ای را تصور میکنم که آیا هنوز هم مرا همین اندازه دوست داری .
همینقدر انگیزه ی هر صبح بیدار شدنم هستی .
تصور میکنم که آیا من یک روز دست هایت را برای همیشه میگیرم و به چشم هایت نگاه میکنم و بگویم ته این جاده ای که ایستادم کجاست ؟ تا همانجا هستم .
- ۱.۷k
- ۲۳ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط