بچه تر که بودم

بچه تر که بودم
وقتی خونه آنا خرابکاری میکردم و مامان دنبالم میکرد منو پشتت قایم میکردی و نمیذاشتی مامان دعوام کنه
فقط منو تو میدونیم شبای تابستون رو تراس خونه آنا اون بازی که تو گوشی تاشو خفنت داشتی چه کیفی میداد
پفکایی که میخریدی برام و خودت بیشتر از من میخوردی
میدونی
کاش میتونستم از زورگویی دنیا پشتم قایمت کنم و نذارم کسی بهت اخم کنه
منو ببخش که زورم نرسید مواظبت باشم دای دای جون💔💔💔من خیلی وقته زورم به چیزی نمیرسه دیگه...
دیدگاه ها (۲)

عذر بیجا نخواهاز هیچکسهیچوقت

پشیمون اگه باورتون کرداگه بینتون گذاشت با پاکت پول فرق

دیدی این حس روز تولد یه جوریه که دلت میخواد خودتو بکشیاین حس...

چرا قلبم آروم نمیشه...ای خدا...#۱۷۶#غم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط