ساوه در توصیف شاعر سیدابراهیم کمال حسینی
کلامی که شیرین بود در سخن
بود همچو نُقل ،نَقل هر انجمن
گر آیی به ساوه ز عشق و صفا
رهایی بیابی ز رنج و مِحن
ز قدمت نباشد کم از چین و روم
بود خاتمی بر نگین وطن
هوای خوش و مردمانی نجیب
فرو خفته در ساوه شهر کهن
همه اهلِ فضل و ادیب و اَریب
چو سلمان که بود راس هر انجمن
بود رشک مینو و آن سلسبیل
زمینش پر از سوسن و نسترن
سراسر یل و پهلوان و رشید
چو یوسف تهمتن یلی پر ز فن
انارش بود همچو یاقوت سرخ
زند طعنه بر صد عقیق یمن
شده خاک او فرشی از پرنیان
جنانی که باشد پر از یاسمن
بود باغ پسته به ساوه ولی
اگرچه کم است و کمش هم ثمن
فرو ریزد آن خرده های طلا
هر آنکه گشاید به ساوه دهن
ز مهدش هنرها برون تاخته
چُنان کودکی کو بود ممتحن
به راه وفا داری از دین و ملک
کنند زینت جان سراسر کفن
هنرمند و استاد و نیکو منش
فراوان به ساوه است، بی شک وظنّ
بفرموده صورتگر چین ز عشق
به هر سو نظر گشته دیدم وَثَن
به روز قضا همچو گرد آفرین
چو شیر ژیانند همه مرد و زن
ز خواجه نصیرش بگویم کنون
یکی از هزاران گل است در چمن
سروده به اوصاف ساوه "کمال"
یک از صد نیامد کنون در سخن
شعر از : آقای سیدابراهیم کمال حسینی (کمال ساوجی)
پی نوشت:
اریب: بخرد، خردمند، دانا، عاقل، فاضل، فرزانه
نام آوران ساوجی : سلمان ساوجی شاعر بزرگ ایران / پهلوان یوسف عادلشاه ساوجی / خواجه نصیرالدین ساوجی طوسی
@srazsaveh
تگ ها : #گنجینه_علوی #ادبیات #شعر #ساوه #سیدابراهیم_کمال_حسینی #کمال_ساوجی #عشق_و_صفا #فضل_و_ادب #خرده_های_طلا #ساوه_مهد_هنر #اوصاف_ساوه #سلمان_ساوجی_شاعر_بزرگ_ایران #پهلوان_یوسف_عادلشاه_ساوجی #خواجه_نصیرالدین کد: 5592
بود همچو نُقل ،نَقل هر انجمن
گر آیی به ساوه ز عشق و صفا
رهایی بیابی ز رنج و مِحن
ز قدمت نباشد کم از چین و روم
بود خاتمی بر نگین وطن
هوای خوش و مردمانی نجیب
فرو خفته در ساوه شهر کهن
همه اهلِ فضل و ادیب و اَریب
چو سلمان که بود راس هر انجمن
بود رشک مینو و آن سلسبیل
زمینش پر از سوسن و نسترن
سراسر یل و پهلوان و رشید
چو یوسف تهمتن یلی پر ز فن
انارش بود همچو یاقوت سرخ
زند طعنه بر صد عقیق یمن
شده خاک او فرشی از پرنیان
جنانی که باشد پر از یاسمن
بود باغ پسته به ساوه ولی
اگرچه کم است و کمش هم ثمن
فرو ریزد آن خرده های طلا
هر آنکه گشاید به ساوه دهن
ز مهدش هنرها برون تاخته
چُنان کودکی کو بود ممتحن
به راه وفا داری از دین و ملک
کنند زینت جان سراسر کفن
هنرمند و استاد و نیکو منش
فراوان به ساوه است، بی شک وظنّ
بفرموده صورتگر چین ز عشق
به هر سو نظر گشته دیدم وَثَن
به روز قضا همچو گرد آفرین
چو شیر ژیانند همه مرد و زن
ز خواجه نصیرش بگویم کنون
یکی از هزاران گل است در چمن
سروده به اوصاف ساوه "کمال"
یک از صد نیامد کنون در سخن
شعر از : آقای سیدابراهیم کمال حسینی (کمال ساوجی)
پی نوشت:
اریب: بخرد، خردمند، دانا، عاقل، فاضل، فرزانه
نام آوران ساوجی : سلمان ساوجی شاعر بزرگ ایران / پهلوان یوسف عادلشاه ساوجی / خواجه نصیرالدین ساوجی طوسی
@srazsaveh
تگ ها : #گنجینه_علوی #ادبیات #شعر #ساوه #سیدابراهیم_کمال_حسینی #کمال_ساوجی #عشق_و_صفا #فضل_و_ادب #خرده_های_طلا #ساوه_مهد_هنر #اوصاف_ساوه #سلمان_ساوجی_شاعر_بزرگ_ایران #پهلوان_یوسف_عادلشاه_ساوجی #خواجه_نصیرالدین کد: 5592
۳.۳k
۰۱ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.