ناگهان آیینه حیران شد گمان کردم تویی

636

ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم تویی
ماه پشت ابر پنهان شد، گمان کردم تویی
 
رد پایی تازه از پشت صنوبرها گذشت...
چشم آهوها هراسان شد، گمان کردم تویی
 
ای نسیم بی‌قرار روزهای عاشقی
هر کجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی
 
سایه‌ی زلف کسی چون ابر بر دوزخ گذشت
آتشی دیگر گلستان شد، گمان کردم تویی
 
باد پیراهن کشید از دست گل‌ها ناگهان
عطر نیلوفر فراوان شد، گمان کردم تویی
 
چون گلی در باغ، پیراهن دریدم در غمت
غنچه‌ای سر در گریبان شد، گمان کردم تویی
 
کشته‌ای در پای خود دیدی یقین کردی منم
سایه‌ای بر خاک مهمان شد، گمان کردم تویی...
 
#فاضل_نظری



صد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی...
#حافظ


139❤
سال #نود_و_قلب
سالی که عاشق شده...
دیدگاه ها (۱)

خصوصیات #همسر_مناسبقسمت اولخصوصیات شوهر شایسته1- #دیانت و #...

#638خصوصیات #همسر_مناسبقسمت دومخصوصیات زن شایسته1- #هماهنگی ...

635شور دیدارت اگر شعله به دل‌ها بکشدرود را از جگر کوه بـه در...

634من خود دلم از مهر تو لرزید ,وگرنهتیرم به خطا می رود اما ب...

ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم توییماه پشت ابر پنهان شد، گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط