چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم

چو بستی در بروی من ، به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی ، به درد خویش خو کردم

چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو
به خود باز آمدم ، نقش تو در خود جستجو کردم

صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم ....

#شهریار
دیدگاه ها (۱)

زندگی را به " خدا " بسپارو اطمینان داشته باش تا وقتیکهپشتت ب...

پنجشنبه ستشاخه گلی بفرستیم برای تموم آنهایی که در بین ما نیس...

به نیت شفای همه مریضان که در بیمارستان بستری هستند همه با هم...

چو بستی در به روی من به کوی صبر رو کردمچو درمانم نبخشیدی به ...

چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط