تو که باشی

تو که باشی
شعر فراموشم میشود
و میخواهم بی واژه دوستت داشته باشم
اما نبودنت
مرا شاعر میکند....
واژه ها می بارند....
و من نبودنت را از حنجره اشعارم فریاد میزنم...
همه بغضم را سر این کلمات معصوم خالی میکنم....
تو نباشی
دلم برای شعر میسوزد
که این همه غم را بی صدا به دوش میکشد...

سلیمان_بهرامی
دیدگاه ها (۱)

گاه گاهی که دلم میگیرد به خودم می گویم: در دیاری که پر از دی...

در این جادو شبِ پوشیده از برگِ گلِ کوکب...دلم دیوانه بودن با...

راه رفتن خوب است. همیشه خوب بوده است. همیشه به درد می خورد. ...

فرزانه صیاد

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖¹⁰

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط