«عشق» می توانست اتفاق خوبی باشد، اگر آدم ها علاقه ها و دو
«عشق» میتوانست اتفاق خوبی باشد، اگر آدمها علاقهها و دوستداشتنها را ابراز میکردند. اگر دلتنگیها را، حرفها را و احساسات را؛ به وقتش میگفتند، نه زمانی که غرورشان اجازه داد و منطقشان قبول کرد.
محافظهکاری و غرور، عشق را میکشد، و رابطه را تبدیل به اقلیم نامتعادلی میکند برای روانفرسودن و رنج کشیدن و قرار نداشتن.
در حالیکه یک رابطهی سالم عبارتاست از «جهان را برای دیگری، جای قابل تحملتری کردن!»
دنیا میتوانست جای قشنگتری باشد اگر آدمها بدون محافظهکاری و غرور و حساب و کتاب، عشق میورزیدند و باهم حرف میزدند و باهم حرف میزدند و باهم حرف میزدند.
محافظهکاری و غرور، عشق را میکشد، و رابطه را تبدیل به اقلیم نامتعادلی میکند برای روانفرسودن و رنج کشیدن و قرار نداشتن.
در حالیکه یک رابطهی سالم عبارتاست از «جهان را برای دیگری، جای قابل تحملتری کردن!»
دنیا میتوانست جای قشنگتری باشد اگر آدمها بدون محافظهکاری و غرور و حساب و کتاب، عشق میورزیدند و باهم حرف میزدند و باهم حرف میزدند و باهم حرف میزدند.
۴.۱k
۲۹ آذر ۱۴۰۱