خسته ام، زیاد. هر چه هم که می خوابم باز فایده ای ندارد. پ
خسته ام، زیاد. هر چه هم که میخوابم باز فایدهای ندارد. پاهایم درد میکنند. انگار تمام فاصله خودم تا تو را یک نفس دویده باشم. دستهایم درد میکنند. انگار بار تمام حسرتهای مدفون در یک گورستان ویران را به دوش کشیده باشم. چشمهایم درد میکنند. انگار به جای تمام نگاههای منتظر، گریه کرده باشم. سرم، سرم درد میکند. انگار هوای بودن تو توفان شده باشد و در سرم بپیچد و خاطراتت را از ریشه بیرون بیاورد. قلبم، قلبم درد میکند. انگار به جای تمام لیلیهای دنیا، مجنون وار دلتنگ شده باشم. حتی خوابهایم هم درد میکنند. انگار خیال تو را در بینهایت بیخوابی، تکثیر کرده باشم و هر شب از آن برای ماه، رویا بافته باشم. با این خستگی مدام، با این همه درد، هنوز اما دوستت دارم :)
درد هایم از تو نیست. از حجم عمیق نبودنهای توست. تحملم زیاد است، صبرم از آن بیشتر. در کنار اراده این تقدیر صبوری میکنم. اما جای خالیات را بیاراده درد میکشم.
#سعید_خرسندی
#رادیو_هفت_انقضا_ندارد : ) :
درد هایم از تو نیست. از حجم عمیق نبودنهای توست. تحملم زیاد است، صبرم از آن بیشتر. در کنار اراده این تقدیر صبوری میکنم. اما جای خالیات را بیاراده درد میکشم.
#سعید_خرسندی
#رادیو_هفت_انقضا_ندارد : ) :
۱.۱k
۲۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.