معرفی کتاب آفتاب در حجاب
"آفتاب در حجاب" نام کتابی است از نویسنده بزرگ کشورمان "سید مهدی شجاعی" که در بیان مصیبتهای حضرت زینب (س)در جریان عاشورا و پس از آن می باشد. شجاعی در این کتاب به زیبایی تمام حوادث کربلا را روایت کرده است. کتاب در 18 فصل یا به تعبیر نویسنده در 18 پرتو نگاشته شده است .
داستان از کابوس حضرت زینب در کودکی آغاز میشود: چشمهای اشکآلودت را به پیامبر دوختی، لب برچیدی و گفتی:«خواب دیدم، خواب پریشان دیدم. دیدم که طوفان به پا شده است،طوفانی که دنیا را تیره و تار کرده است. طوفانی که مرا و همه چیز را به این سو و آن سو پرت میکند، طوفانی که چشم به بنیان هستی دارد. ناگهان در آن وانفسا چشم من به درختی کهنسال افتاد و دلم به سویش پرکشید...»
آفتاب در حجاب روایتی است از زندگی حضرت زینب. از کودکی تا عاشورا، اسارت و وفات. در این کتاب نویسنده به همه زوایای پنهان و آشکار زندگی و رفتار و درونیات حضرت زینب پرداخته شده است.
نویسنده با مخاطب قرار دادن آن حضرت زینب (س)، همچون روایت گری که گویا لحظه به لحظه با آن حضرت همراه بوده و انگار تمامی حرفهای دل آن حضرت راه به زبان قلم در آورده است.سبک نوشتاری نویسنده به گونه ای است که انگار تو مخاطب حضرت زینب (س) هستی انگار از بیرون شاهد تمام وقایعی که بر سر این بانوی بزرگ آمده را از نزدیک احساس می کنی.
" اکنون عزای یک قبیله بر دوش من است . مصیبت تمام این سال ها بر من سنگینی می کند ."
"سپید شدن مویت را در زیر مقتعه ات احساس می کنی و خراشیدن قلبت را و تفیدن جگرت را."
" و تو با خودت فکر می کنی آیا روزی سخت از امروز در عالم هست ؟...
داستان از کابوس حضرت زینب در کودکی آغاز میشود: چشمهای اشکآلودت را به پیامبر دوختی، لب برچیدی و گفتی:«خواب دیدم، خواب پریشان دیدم. دیدم که طوفان به پا شده است،طوفانی که دنیا را تیره و تار کرده است. طوفانی که مرا و همه چیز را به این سو و آن سو پرت میکند، طوفانی که چشم به بنیان هستی دارد. ناگهان در آن وانفسا چشم من به درختی کهنسال افتاد و دلم به سویش پرکشید...»
آفتاب در حجاب روایتی است از زندگی حضرت زینب. از کودکی تا عاشورا، اسارت و وفات. در این کتاب نویسنده به همه زوایای پنهان و آشکار زندگی و رفتار و درونیات حضرت زینب پرداخته شده است.
نویسنده با مخاطب قرار دادن آن حضرت زینب (س)، همچون روایت گری که گویا لحظه به لحظه با آن حضرت همراه بوده و انگار تمامی حرفهای دل آن حضرت راه به زبان قلم در آورده است.سبک نوشتاری نویسنده به گونه ای است که انگار تو مخاطب حضرت زینب (س) هستی انگار از بیرون شاهد تمام وقایعی که بر سر این بانوی بزرگ آمده را از نزدیک احساس می کنی.
" اکنون عزای یک قبیله بر دوش من است . مصیبت تمام این سال ها بر من سنگینی می کند ."
"سپید شدن مویت را در زیر مقتعه ات احساس می کنی و خراشیدن قلبت را و تفیدن جگرت را."
" و تو با خودت فکر می کنی آیا روزی سخت از امروز در عالم هست ؟...
۴.۵k
۲۳ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.