پارت 5=
پارت 5=
ویو کلارا:
+دراکو چرا همچین کاری میکنی؟
^من...من...فقط
+مشکلی نیست ازشون عذر خواهی کن
با صدایی که به زور شنیده میشد گفت
^ متاسفم...
و اینجا رو ترک کرد
ویو نویسنده:
کلارا اروم در جای خودش نشست و به دنبال بهانه ای برای ترک کوپه بود که...خانمی با چرخ دستی پر از خوراکی گفت
•شما خوراکی نمیخواید؟
رون سریع چند شکلات قورباغه ای سفارش داد و اون خانم رفت
+اوه یادم رفت سفارش بدم میرم دنبال اون خانم
و به دنبال کوپه ای که دراکو در ان باشد گشت بلاخره به ان کوپه رسید ارام در زد
+میتونم بیام داخل
و وارد شد
یکی از ان دو پسر گفت
•چرا پیش همون پاتر نموندی؟
^خفه شو کراپ
و بعد گفت
^بیا بشین
در کنار دراکو نشست اما باهم حرفی نمیزدند کم کم چشم های کلارا گرم شد و به خواب رفت...
ویو کلارا:
+دراکو چرا همچین کاری میکنی؟
^من...من...فقط
+مشکلی نیست ازشون عذر خواهی کن
با صدایی که به زور شنیده میشد گفت
^ متاسفم...
و اینجا رو ترک کرد
ویو نویسنده:
کلارا اروم در جای خودش نشست و به دنبال بهانه ای برای ترک کوپه بود که...خانمی با چرخ دستی پر از خوراکی گفت
•شما خوراکی نمیخواید؟
رون سریع چند شکلات قورباغه ای سفارش داد و اون خانم رفت
+اوه یادم رفت سفارش بدم میرم دنبال اون خانم
و به دنبال کوپه ای که دراکو در ان باشد گشت بلاخره به ان کوپه رسید ارام در زد
+میتونم بیام داخل
و وارد شد
یکی از ان دو پسر گفت
•چرا پیش همون پاتر نموندی؟
^خفه شو کراپ
و بعد گفت
^بیا بشین
در کنار دراکو نشست اما باهم حرفی نمیزدند کم کم چشم های کلارا گرم شد و به خواب رفت...
۴.۹k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.