من خوشحالم که ایرانی هستم، نه به خاطر کوروش، که نمیشناسمش
من خوشحالم که ایرانی هستم، نه به خاطر کوروش، که نمیشناسمش.
حتی اگر استوانه صلحش را اولین سند حقوقبشر بدانند، آخر هر قدر هم سعی کنم آنرا نمیتوانم بخوانم، چه کنم املم و اعتمادی به مترجم های انگلیسی و یهودی خط میخی ندارم!
.
خمینی را که شناختم خوشحال شدم، که هر چند بار بخواهم، میتوانم وصیت نامه اش را بخوانم و حقوق انسان را در آن ببینم.
.
خوشحالم که ایرانیام، اما به نادرشاه افشار افتخار نمیکنم که خون هزاران نفر را به خاطر خاک و الماس به زمین ریخت. حتی اگر او در کنار ناپلئون از بزرگترین فرماندهان نظامی تاریخ لقب گرفته باشد.
.
بخاطر قاسمسلیمانی اما میبالم به خودم. که با آن لبخند مشهور و نگاه همیشه کم اعتنا به دوربینش، فرزندان ناپلئون را به بازی گرفته!
.
من به کاخ سعدآباد نمیبالم که اگر بدرد بخور بود به درد سازنده اش میخورد تا آخر عمری در تیمارستان های آمریکا در به در نشود،
.
به جماران افتخار میکنم که جذبه نداشته دیپلماتیک اش دست و پای وزیر خارجه شوروی را سست کرده بود. .
میگویند واقعگرا باش، و من میگویم توهم آنست که بیاد قلمرو کوروش کبیر شب را صبح کنی و فروهر به گردن بیاندازی، تا حقارتی را که کدخدا در دلت انداخته فراموش کنی!
.
توهم یعنی فکر کنی سازمانملل برای احقاق حقوق ملتها تشکیل شده.
توهم یعنی آنکه فکر کنی حقوقبشر وجود خارجی دارد.که فکر کنی مشکل آژانسانرژیاتمی با ایران ساختن بمب بوده! .
توهم آنست که بیاندیشی دنیا قانونی عادلانه دارد. من هر چه از این واقع بین ها دیدم توهم بود.
اما دیدم که با دست خالی صدام را گور به گور کردیم، و دیدم که شن های طبس دلتافورس را دفن کرد. دیدم که مرگ بر شاه، شاه را کشت، دیدم که روز قدس اسرائیل را از پیروزی در جنگ شش روزه کشانده به شکست در جنگ بیست و دو روزه!و سی و سه روزه.
من افتخار میکنم که ایرانیام بخاطر آنکه رهبرم دیپلمات نیست انقلابی است و خودش هزینه داده پای انقلابی بودنش.
من افتخار میکنم رهبرم دفاع از مظلومان را از ترس ظالمان ترک نکرده است، که بیست و هفت سال است انقلابی رهبری کرده.
خدا را شکر که مسلمانم، شیعه ام، ایرانی ام، که در عصر روح الله متولد شدم و شکر که سرباز سید علیام
لبیک یا خامنه ای
حتی اگر استوانه صلحش را اولین سند حقوقبشر بدانند، آخر هر قدر هم سعی کنم آنرا نمیتوانم بخوانم، چه کنم املم و اعتمادی به مترجم های انگلیسی و یهودی خط میخی ندارم!
.
خمینی را که شناختم خوشحال شدم، که هر چند بار بخواهم، میتوانم وصیت نامه اش را بخوانم و حقوق انسان را در آن ببینم.
.
خوشحالم که ایرانیام، اما به نادرشاه افشار افتخار نمیکنم که خون هزاران نفر را به خاطر خاک و الماس به زمین ریخت. حتی اگر او در کنار ناپلئون از بزرگترین فرماندهان نظامی تاریخ لقب گرفته باشد.
.
بخاطر قاسمسلیمانی اما میبالم به خودم. که با آن لبخند مشهور و نگاه همیشه کم اعتنا به دوربینش، فرزندان ناپلئون را به بازی گرفته!
.
من به کاخ سعدآباد نمیبالم که اگر بدرد بخور بود به درد سازنده اش میخورد تا آخر عمری در تیمارستان های آمریکا در به در نشود،
.
به جماران افتخار میکنم که جذبه نداشته دیپلماتیک اش دست و پای وزیر خارجه شوروی را سست کرده بود. .
میگویند واقعگرا باش، و من میگویم توهم آنست که بیاد قلمرو کوروش کبیر شب را صبح کنی و فروهر به گردن بیاندازی، تا حقارتی را که کدخدا در دلت انداخته فراموش کنی!
.
توهم یعنی فکر کنی سازمانملل برای احقاق حقوق ملتها تشکیل شده.
توهم یعنی آنکه فکر کنی حقوقبشر وجود خارجی دارد.که فکر کنی مشکل آژانسانرژیاتمی با ایران ساختن بمب بوده! .
توهم آنست که بیاندیشی دنیا قانونی عادلانه دارد. من هر چه از این واقع بین ها دیدم توهم بود.
اما دیدم که با دست خالی صدام را گور به گور کردیم، و دیدم که شن های طبس دلتافورس را دفن کرد. دیدم که مرگ بر شاه، شاه را کشت، دیدم که روز قدس اسرائیل را از پیروزی در جنگ شش روزه کشانده به شکست در جنگ بیست و دو روزه!و سی و سه روزه.
من افتخار میکنم که ایرانیام بخاطر آنکه رهبرم دیپلمات نیست انقلابی است و خودش هزینه داده پای انقلابی بودنش.
من افتخار میکنم رهبرم دفاع از مظلومان را از ترس ظالمان ترک نکرده است، که بیست و هفت سال است انقلابی رهبری کرده.
خدا را شکر که مسلمانم، شیعه ام، ایرانی ام، که در عصر روح الله متولد شدم و شکر که سرباز سید علیام
لبیک یا خامنه ای
۱.۹k
۰۹ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.