داستان ،کوتاه ،وخواندنی ،و آموزنده برای ،گروههای ،مذهبی ،
داستان ،کوتاه ،وخواندنی ،و آموزنده برای ،گروههای ،مذهبی ،کانال ،تلگرام ،تصاویر مذهبی ،عکس نوشته، برای ،اینستا گرام ، لاین ، واتس ،آپ فیسبوک، توییتر ،شبکه اجتماعی ، جامعه مجازی ،جدید ،برای گوگل پلاس ، برای ،انجمن، مجموعه و...
#تلگرام_خدا
https://t.me/jhmvd
#داستانهایی از امام #علی علیه السلام #قطع دست #سارق و #اتصال مجدد
یکی از اصحاب خاصّ امام علیّ صلوات اللّه و سلامه علیه به نام اصبغ بن نباته حکایت نماید:
روزی در محضر امام علیه السلام نشسته بودم که ناگهان غلام سیاهی را آوردند؛ که به سرقت متّهم بود.
هنگامی که نزد حضرت قرار گرفت ، از او سؤال شد: آیا اتّهام خود را قبول داری ؟؛ و آیا سرقت کرده ای ؟
غلام اظهار داشت : بلی ای سرورم ! قبول دارم ، حضرت فرمود: مواظب صحبت کردن خود باش و دقّت کن که چه می گوئی ، آیا واقعا سرقت کرده ای ؟
غلام عرضه داشت : آری ، من دزد هستم و سرقت کرده ام .
امام علیه السلام غلام را مخاطب قرار داد و فرمود: وای به حال تو، اگر یک بار دیگر اعتراف و اقرار کنی ؛ دستت قطع خواهد شد، باز دقّت کن و مواظب گفتارت باش ، آیا اتّهام را قبول داری ؟ و آیا سرقت کرده ای ؟
در این مرحله نیز بدون آن که تهدید و زوری باشد، گفت : آری من سرقت کرده ام ؛ و عذاب دنیا را بر عذاب آخرت مقدّم می دارم .
در این لحظه حضرت دستور داد که حکم خداوند سبحان را جاری کنند؛ و دست او را قطع نمایند.
اصبغ گوید: چون طبق دستور حضرت ، دست راست غلام را قطع کردند، دست قطع شده خود را در دست چپ گرفت و در حالی که از دستش خون می ریخت ، بلند شد و رفت ؛ در بین راه شخصی به نام ابن الکوّاء به او برخورد و گفت : چه کسی دستت را قطع کرده است ؟
غلام در پاسخ چنین اظهار داشت : سیّد الوصیّین ، امیر المؤ منین ، حجّت خداوند، شوهر فاطمه زهراء سلام اللّه علیها، پسر عمو و خلیفه رسول اللّه صلوات اللّه علیه (1) دست مرا قطع نمود.
ابن الکوّاء گفت : ای غلام ! دست تو را قطع کرده است و این همه از او تعریف و تمجید می کنی و ثناگوی او گشته ای ؟! غلام در حالتی که خون از دستش می ریخت گفت : چگونه از بیان فضایل مولایم لب ببندم و ثناگوی او نباشم ؛ و حال آن که گوشت و پوست و استخوان من با ولایت و محبّت او آمیخته است ؛ و دست مرا به حکم خدا و قرآن قطع کرده است .
وقتی این جریان را برای امیرالمؤ منین علیّ علیه السلام مطرح کردند، به فرزند خود حضرت مجتبی سلام اللّه علیه فرمود: بلند شو و برو آن غلام را پیدا کن و همراه خود بیاور.
پس امام مجتبی علیه السلام طبق دستور پدر حرکت نمود و غلام را پیدا کرده و نزد آن حضرت آورد؛ و حضرت به او فرمود: دست تو را قطع کرده ام و از من تعریف و تمجید می کنی ؟!
غلام عرضه داشت : بلی ، چون گوشت ، پوست و استخوانم به عشق ولایت و محبّت شما آمیخته است ؛ می دانم که دست مرا طبق فرمان خداوند متعال قطع کرده ای تا از عذاب و عقاب الهی در آخرت در امان باشم .
اصبغ افزود: حضرت با شنیدن سخنان غلام ، به او فرمود: دستت را بیاور؛ و چون دست قطع شده او را گرفت ، آن را با پارچه ای پوشاند و دو رکعت نماز خواند؛ و سپس اظهار نمود: آمّین ، بعد از آن ، دست قطع شده را برگرفت و در محلّ اصلی آن قرار داد و فرمود: ای رگ ها! همانند قبل به یکدیگر متّصل شوید و به هم بپیوندید.
پس از آن ، دست غلام خوب شد؛ و دیگر اثری از قطع و جراحت در آن نبود؛ و غلام شکر و سپاس خداوند متعال را بجای آورد و دست و پای امام علیه السلام را می بوسید و می گفت : پدر و مادرم فدای شما باد که وارث علوم پیامبران الهی هستید.((2)
#پی_نوشت
1-فضایل ومناقب بسیاری را برای حضرت برشمرده است که جهت اختصار به همین مقدار اکتفا شد.
2- فضائل ابن شاذان : ص 370، ح 213، خرائج راوندی : ج 2، ص 561، ح 19، بحار: ج 40، ص 281 ح 44، اثبات اهداة : ج 2، ص 518، ح 454.
#منبع:چهل داستان و چهل حدیث از امام علی علیه السلام، حجه الاسلام و المسلمین عبدالله صالحی
#دعای حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) پشت و پناهتون إن شاء الله
#تلگرام_خدا
https://t.me/jhmvd
#داستانهایی از امام #علی علیه السلام #قطع دست #سارق و #اتصال مجدد
یکی از اصحاب خاصّ امام علیّ صلوات اللّه و سلامه علیه به نام اصبغ بن نباته حکایت نماید:
روزی در محضر امام علیه السلام نشسته بودم که ناگهان غلام سیاهی را آوردند؛ که به سرقت متّهم بود.
هنگامی که نزد حضرت قرار گرفت ، از او سؤال شد: آیا اتّهام خود را قبول داری ؟؛ و آیا سرقت کرده ای ؟
غلام اظهار داشت : بلی ای سرورم ! قبول دارم ، حضرت فرمود: مواظب صحبت کردن خود باش و دقّت کن که چه می گوئی ، آیا واقعا سرقت کرده ای ؟
غلام عرضه داشت : آری ، من دزد هستم و سرقت کرده ام .
امام علیه السلام غلام را مخاطب قرار داد و فرمود: وای به حال تو، اگر یک بار دیگر اعتراف و اقرار کنی ؛ دستت قطع خواهد شد، باز دقّت کن و مواظب گفتارت باش ، آیا اتّهام را قبول داری ؟ و آیا سرقت کرده ای ؟
در این مرحله نیز بدون آن که تهدید و زوری باشد، گفت : آری من سرقت کرده ام ؛ و عذاب دنیا را بر عذاب آخرت مقدّم می دارم .
در این لحظه حضرت دستور داد که حکم خداوند سبحان را جاری کنند؛ و دست او را قطع نمایند.
اصبغ گوید: چون طبق دستور حضرت ، دست راست غلام را قطع کردند، دست قطع شده خود را در دست چپ گرفت و در حالی که از دستش خون می ریخت ، بلند شد و رفت ؛ در بین راه شخصی به نام ابن الکوّاء به او برخورد و گفت : چه کسی دستت را قطع کرده است ؟
غلام در پاسخ چنین اظهار داشت : سیّد الوصیّین ، امیر المؤ منین ، حجّت خداوند، شوهر فاطمه زهراء سلام اللّه علیها، پسر عمو و خلیفه رسول اللّه صلوات اللّه علیه (1) دست مرا قطع نمود.
ابن الکوّاء گفت : ای غلام ! دست تو را قطع کرده است و این همه از او تعریف و تمجید می کنی و ثناگوی او گشته ای ؟! غلام در حالتی که خون از دستش می ریخت گفت : چگونه از بیان فضایل مولایم لب ببندم و ثناگوی او نباشم ؛ و حال آن که گوشت و پوست و استخوان من با ولایت و محبّت او آمیخته است ؛ و دست مرا به حکم خدا و قرآن قطع کرده است .
وقتی این جریان را برای امیرالمؤ منین علیّ علیه السلام مطرح کردند، به فرزند خود حضرت مجتبی سلام اللّه علیه فرمود: بلند شو و برو آن غلام را پیدا کن و همراه خود بیاور.
پس امام مجتبی علیه السلام طبق دستور پدر حرکت نمود و غلام را پیدا کرده و نزد آن حضرت آورد؛ و حضرت به او فرمود: دست تو را قطع کرده ام و از من تعریف و تمجید می کنی ؟!
غلام عرضه داشت : بلی ، چون گوشت ، پوست و استخوانم به عشق ولایت و محبّت شما آمیخته است ؛ می دانم که دست مرا طبق فرمان خداوند متعال قطع کرده ای تا از عذاب و عقاب الهی در آخرت در امان باشم .
اصبغ افزود: حضرت با شنیدن سخنان غلام ، به او فرمود: دستت را بیاور؛ و چون دست قطع شده او را گرفت ، آن را با پارچه ای پوشاند و دو رکعت نماز خواند؛ و سپس اظهار نمود: آمّین ، بعد از آن ، دست قطع شده را برگرفت و در محلّ اصلی آن قرار داد و فرمود: ای رگ ها! همانند قبل به یکدیگر متّصل شوید و به هم بپیوندید.
پس از آن ، دست غلام خوب شد؛ و دیگر اثری از قطع و جراحت در آن نبود؛ و غلام شکر و سپاس خداوند متعال را بجای آورد و دست و پای امام علیه السلام را می بوسید و می گفت : پدر و مادرم فدای شما باد که وارث علوم پیامبران الهی هستید.((2)
#پی_نوشت
1-فضایل ومناقب بسیاری را برای حضرت برشمرده است که جهت اختصار به همین مقدار اکتفا شد.
2- فضائل ابن شاذان : ص 370، ح 213، خرائج راوندی : ج 2، ص 561، ح 19، بحار: ج 40، ص 281 ح 44، اثبات اهداة : ج 2، ص 518، ح 454.
#منبع:چهل داستان و چهل حدیث از امام علی علیه السلام، حجه الاسلام و المسلمین عبدالله صالحی
#دعای حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) پشت و پناهتون إن شاء الله
۲.۳k
۰۷ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.