هر دو پیریم تو ولیکن عشق بازی میکنی

هر دو پیریم تو ولیکن عشق بازی میکنی
با من خسته عجب خوش دلنوازی میکنی

شهریار از چشم پروین گفت و من از چشم تو
با دو چشمانت عجب بنده نوازی میکنی
خسته از نا مرد می هایم در این عمر گران در کنار م مانده ای و صحنه سازی میکنی روزهایی میرسد دور از همیم و بی خبر
باز با این فاصله عا شق نوازی می کنی

ساز من نا کوک باشد میزند آهنگ غم
با من ای سنگ صبورم نغمه سازی میکنی 💞 ℒℴνℯ 💞 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
دیدگاه ها (۱)

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ من خاکم و من گردم من اشکم و ...

آمدم زنجیر عشقت را ببافم مو به موگردن آویز تنت باشد،حواست را...

نگاهت چون شراب ناب خیامدل از من می برد آرام آرامبه گیسوی کمن...

شده تقدیر کسی باشی و قسمت نشود؟سالها گیر کسی باشی و قسمت نشو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط