اربابکیم
#ارباب_کیم♣️
#پارت_2
دیدم ارباب یا همون تهیونگ ترسناک نگاهم میکنه.
خیلی ترسیدم ایندفعه کارم دیگه تموم بود.
جای شکنجه های قبلی هنوز بودشون.
دستمو محکم گرفت وپرام کرد تو اتاق شکنجه.
+آیی
ــ به من بی احترامی میکنی هرزه حالا نشونت میدم.
+لطفاً ببخشید من حواسم نبود(گریه)
ــ این لوس بازیا برای من بی فایده است.
+ببخشید (گریه)
ــ ساکت شو وتا ۱۰۰بشمار
+ارباب
ــ خفه شو(داد)
+یک .....
دو.......
سه.....
صد....
وبیهوشی.
ــ آهای هرزه بیدارشو.
ــ آجوما(داد)
آجوما: بله ارباب.
ــ بیا این هرزرو ببر اتاقش
آجوما:چشم ارباب.
ادامه دارد.................♣️
#پارت_2
دیدم ارباب یا همون تهیونگ ترسناک نگاهم میکنه.
خیلی ترسیدم ایندفعه کارم دیگه تموم بود.
جای شکنجه های قبلی هنوز بودشون.
دستمو محکم گرفت وپرام کرد تو اتاق شکنجه.
+آیی
ــ به من بی احترامی میکنی هرزه حالا نشونت میدم.
+لطفاً ببخشید من حواسم نبود(گریه)
ــ این لوس بازیا برای من بی فایده است.
+ببخشید (گریه)
ــ ساکت شو وتا ۱۰۰بشمار
+ارباب
ــ خفه شو(داد)
+یک .....
دو.......
سه.....
صد....
وبیهوشی.
ــ آهای هرزه بیدارشو.
ــ آجوما(داد)
آجوما: بله ارباب.
ــ بیا این هرزرو ببر اتاقش
آجوما:چشم ارباب.
ادامه دارد.................♣️
- ۳.۹k
- ۱۳ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط