نو

ﮐﻔﺶ ﮐﻮﺩﮐﻲ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﺩ!
ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﯼ ﺳﺎﺣﻞ نوﺷﺖ:
"ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺩﺯﺩ"
ﺁنطﺮﻑ ﺗﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺻﯿﺪ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﺳﻪ ﻫﺎ ﻧﻮﺷﺖ:
"ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪ"
ﺟﻮﺍﻧﻲ ﻏﺮﻕ ﺷﺪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﻮﺷﺖ:
"ﺩﺭﻳﺎﻱ ﻗﺎﺗﻞ"
ﭘﻴﺮﻣﺮﺩﻱ ﻣﺮﻭﺍﺭﻳﺪﻱ ﺻﻴﺪ ﻛﺮﺩ ﻧﻮﺷﺖ:
"ﺩﺭﻳﺎﻱ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ."
ﻣﻮﺟﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﺴﺖ.
ﺩﺭﯾﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﻧﻜﻦ ﺍﮔﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎﺷﯽ...
دیدگاه ها (۱)

دلتنگمبه احمقانه ترین شکل ممکندلتنگ کسی هستمکه هیچ خیابانی ر...

کاش من"همه" بودم !چه کیفی داشتدستِ جمعی عاشقت بودن ...

تازه کشیدمش نظرتون چیه کامنت یادتون نره بوووووس

واقعآ چیکار میکنی؟

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط